مشاعره با حروف انتخابی

[abadani]

كجا همي رود آن شاهد شكر گفتار
چرا همي نكند بر دو چشم من رفتار
ذ

[SonBol]

ذره را سرگشتگی بینم صواب
زانک او را نیست تاب آفتاب

ظ

[abadani]

ظالمي را خفته ديدم نيم روز
گفتم اين فتنه است خوابش برده به
خ

[mary.f]

خوبرویان جهان رحم ندارد دلشان
باید از جان گذرد هر که شود عاشقشان

روز اول که خدا ساخت سرشت و گلشان
سنگی اندر گلشان بود همان شد دلشان

ب

[abadani]

برخيز كه شد بار دگر ابر بهار
از بهر صفاي بوستان و گلزار
چون چشم من و دهان تو لولو خيز
مانند كف راد ملك گوهر بار
ز

[mary.f]

ز هر سو زبانه همی برکشید
کسی خود و اسب سیاوش ندید

ر

[abadani]

رودكيا بر نورد مدح همه خلق
مدحت او گوي و مهر دولت بستان
ي
اين شعر با مطلع مادر مي را بكرد بايد قربان بچه او را گرفت و كرد به زندان از شاهكارهاي شعر فارسي است

[SonBol]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

غ

[abadani]

غمت در نهانخانه دل نشيند
به نازي كه ليلي به محمل نشيند
ع

[mary.f]

عالم از شور و شر عشق خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان غمزه جادوی تو بود

ح