بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-07-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض توضیحاتی کامل در مورد بیستون

سنگ نگاره بیستونهفتمین اثر ثبت شده ایرانی در فهرست جهانی یونسکودر30کيلومتري شرق شهر کرمانشاه قرار دارد. از قديمي ترين آثار درباره اين نوشته، گفته هايديودورسس سيسيلي است که در قرن اول پيش از ميلاد اين حجاري را به الههسميراميس و صد نيزه داري که اطرافش را گرفته اند نسبت داده و گفته استبدستور سميراميس در زير نقش برجسته نوشته اي با حروف سرياني نقل کرده اند. ايزيدورخاراکسي جغرافي نويس بيستون راباپتانا در ناحيه ، کامبادنا ناميده است و مي نويسد در باپتانا نوشته وتصويري از سميراميس است . ابن حقول آنرا نقش مکتب خانه اي دانسته که معلم براي تنبيه شاگردانش تسمه اي در دست دارد . گاردان جهانگردفرانسوي در سال 1794 اين نقش را پيکره دوازده حواري مسيح دانست ، و تصويرفروهر را به مسيح نسبت داد . بالاخره در سال 1835تا 1844راولينسون انگليسي بود که ازمتن آن نسخه برداري مطالعات وي در سال 1857 مورد توجه انجمن آسيايي پادشاهي لندنواقع گرديد و به اين ترتيب راز کتيبه بيستون گشوده شده . کار راولينسونسبب شد تا اين کتيبه مورد توجه دانشمندان زيادي قرار گيرد از جمله پروفسورويليام جکسن از دانشگاه کلمبيا که در سال 1903 از آنجا ديدن کرد ومطالعاتي بر روي کتيبه انجام داد که بيشتر تصحيح کار راولينسون بود . کتیبه بیستون داراي سه نوع خط فارسي باستان ، ايلامي نو ، بابلي نويا اکدي مي باشد و پس از رمزگشايي فارسي باستان فهميده شد که تصاوير بهداريوش و دو سردارش و ده شورشگر که در اوايل سلطنت او قيام کرده بودندتعلق دارد و شرح سرکوب اين ياغيان مي باشد .
پس ازكشته شدن"برديا /ی دروغین یاگئوماتا" بهدست داريوش كبيرو شش تن ازياران‌اش،سراسرامپراتوريپارس دچارآشوب و اغتشاشگرديد. اماداريوش در طوليك سال و اندي(521ــ 522 پ.م.) موفقبه سركوبيشانزده شورش وچيرگي برسراسر خاكامپراتوري وبرقراري نظم وامنيت در آنگرديد. اوبراي جاودانهساختن ياد وافتخار آن پيروزي‌ها،فرمان داد كهسنگ‌نگاره‌ايبدين منظور برروي صخره‌هايكوه مقدسبيستون واقعدر نزديكيكرمانش9سركرده‌يشورشي با دست‌هاييبسته در مقابلداريوش به صفايستاده‌اندو "گئوماتا" نيزدر زير پاهايوي افتادهاست. داريوشكماني به دستچپ گرفته و فَر وهرنيز در بالايتصوير در حال پروازاست. درپيرامون ايننگاره گزارشچگونگي شورش‌هاو چيرگيداريوش بر آن‌هابه همراهمطالبي ديگر،نخست به زبانايلامينگاشته شدهبود اما سپسترجمه‌هايبابلي (اكدي) وپارسي باستاننيز بدان افزودهگشت. افزودن ترجمه‌يپارسي باستانبه اين نگارهپس از اختراعخط ميخي ويژهبراي آن زبان به فرمانداريوش انجاميافت. برايآگاهي عموممردمامپراتوري ازمندرجات سنگ‌نگاره‌يبيستون، نسخه‌هايديگري از سنگ‌نوشته‌يآن، به ايالت‌هايمختلففرستاده شدهبود .
اينکتيبه يکي از معتبرترين و مشهورترين سندهاي تاريخي جهان است . زيرامهمترين نوشته ميخي زمان هخامنشي است . مجموعاً سطحي که اين کتيبه دربرگرفته به طول 5/20 ( بيست متر و پنجاه سانتيمتر ) و عرض 80/7 ( هفت مترو هشتاد سانتيمتر ) مي باشد . براي آسان شدن توضيحات ، کتيبه را در دو بخشمورد بررسي قرار مي دهيم.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 07-07-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بخش اول : نقش برجسته
نقشهاي اين اثر تاريخي بر سطحي به طول 6 متر و عرض يا ارتفاع 3 متر و 20سانتي متر حجاري شده است و شامل تصوير داريوش و کماندار و نيزه دار شاهي و10تن شورشگر است که يک تن در زير پاي داريوش و 9 تن دست بسته در مقابل اوقرار دارند و سرهايشان بجز نفر اول بوسيله طنابي بهم وصل شده است و هرکداملباس مخصوص کشور خود را بر تن دارند که آنها را از ديگري متمايز مي سازد وبر بالاي سر هرکدام نوشته اي است که نام شورشگر و محل شورش را معلوم ميکند . اندازه قد هشت تن از اينان 126 سانتيمتر و آخرين نفر که سکونخا نامدارد با کلاهش 178 سانتيمتر مي باشد . در اين مجموعه شاه با چهره اصلي وبا اندازه حقيقي يعني 181 سانتيمتر نشان داده شده ، پاي چپ و کمان او کهدر دست چپش قرار دارد بر بدن گئوماتا که زير پاي او به حال تضرع افتاده ،نهاده شده و دست راست پادشاه به نشانه پرستش به سوي فروهر بلند شده است . فروهر که نماد اهورامزدا است روبروي پادشاه قرار دارد و حلقه اي در دست چپگرفته و دست راست خود را مانند پادشاه بلند کرده است اين حرکت ظاهراًعلامت دعاي خير است . يک ستاره هشت پر درون دايره بالاي کلاه تقريباًاستوانه اي شکل فروهر ديده مي شود که همين نقش هم در تاج کنگره دار زيباييکه بر سر داريوش است ، ديده مي شود . شايد بدين وسيله داريوش اهورائي بودنخود را نشان مي دهد . پشت سر داريوش کماندار و نيزه دار شاهي ايستاده اند . شاه و افسرانش همگي يکنوع لباس بلند پارسي در بر و کفش سه بندي مشابهيبه پا دارند . ولي سربندي که بر سر افسران است از لحاظ تزئين با تاجداريوش تفاوت دارد . ريش مستطيل شکل شاه نيز طبق معمول از ريش کوتاهسايرين متمايز است و همين بخش مستطيل ريش ، الحاقي است يعني از تکه سنگجداگانه اي ساخته شده و سپس با مهارت بسيار به چهره داريوش متصل شده است . در تصاوير فروهر و شاه و دو افسرش ، در هر دو مچ دستبند وجود دارد . ايندقت و ظرافت در تيردان و بند آن و منگوله هاي متصل به نيزه و ريش و سربندافسران شاهي هم بکار رفته است . گئوماتا تنها اسيري است که کفش بندي به پادارد و بقيه اسيران پابرهنه هستند . بر سطح حجاري شده 11 کتيبه کوچک هست .

ویرایش توسط just mechanic : 07-08-2011 در ساعت 12:04 AM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 07-07-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بخش دوم :سنگ نبشته ها
موقعيتاين خطوط نسبت به نقوش چنين است . در زير نقش ها خطوط فارسي باستان در 5ستون به طول 23/9 ( نه متر و بيست و سه سانتيمتر ) و عرض یا ارتفاع 63/3متر ( سه متر و شصت سانتيمتر ) و 414 سطر قرار دارد .
دردست راست کنار نقوش يک بخش کتيبه ايلامي به طول 60/5 ( پنج متر و شصتسانتيمتر ) و عرض يا ارتفاع 70/3 قرار دارد و بقيه اين کتيبه در سمت چپ درامتداد خطوط فارسي باستان به طول 67/5 و عرض 63/3 متر و کلاً 593 سطر درهشت ستون قرار دارد .
کتيبه اکدي ( بابلي ) در قسمت بالاي کتيبه سمت چپ ايلامي قرار دارد با طول يا ارتفاع چهار متر (4) و عرض از قسمت بالا 52/2 و در قسمت پايين 31/2 اين کتيبه به شکلذوزنقه مي باشد و در 112 سطر مي باشد .
مجموع خطوط و نقوش برابر با 120 متر مربع است
- متن کتيبه داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشي
داريوش کتيبه اش را با معرفي خود آغاز مي کند و مي گويد :
ستون 1
بند 1 – من داريوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه در پارس ، شاه کشورها ، پسر ويشتاسب ، نوه ارشام هخامنشي .
بند 2 - داريوش شاه گويد : پدر من ويشتاسب ، پدر ويشتاسب ارشام ، پدر ارشام آريامن ، پدر آريامن چيش پيش ، پدر چيش پيش هخامنش .
بند 3 - داريوش شاه گويد : بدين جهت ما هخامنشي خوانده مي شويم [ که ] از ديرگاهان اصيل هستيم . از ديرگاهان تخمه ما شاهان بودند .
بند 4 – داريوش شاه گويد: 8 [ تن ] از تخمه من شاه بودند . من نهمين [ هستم ] ما 9 [ تن ] پشت اندر پشت ( در دو شاخه ) شاه هستيم .
بند 5 – داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا من شاه هستم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
بند 6 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] که از آن من شدند به خواست اهورا مزدامن شاه آنها بودم . پارس ، عيلام ، بابل ، آشور ، عرب ، مودراي ( مصر ) ،اهل دريا ( فينيقيها ) ، سارد ( ليدي ) ، يونان ( يوناني هاي ساکن آسيايصغير ) ، ماد ، ارمنستان ، کپدوکيه ، پرثو ، زرنگ ( سيستان ) ، هرئي و( هرات ) ، باختر ( بلخ ) ، سغد ، گندار ( دره کابل ) سک ( طوايف بين درياچهآرال و درياي مازندران ) ، ثت گوش ( دره رود هيرمند ) ، رخج ( قندهار ) ،مک ( مکران و عمان ) جمعاً 32 کشور .
بند 7داريوش شاه گويد : اين [ است ] کشورهايي که از آن من شدند . به خواستاهورامزدا بندگان من بودند . به من باج دادند . آنچه از طرف من به آنهاگفته شد ، چه شب ، چه روز همان کرده شد .
بند 8داريوش شاه گويد : در اين کشورها مردي که موافق بود او را پاداش خوبدادم آنکه مخالف بود اورا سخت کيفر دادم . به خواست اهورا مزدا اينکشورهايي [ است ] که بر قانون من احترام گذاشتند . آن طوري که به آنها ازطرف من گفته شد همانطور کرده شد .
بند 9داريوش شاه گويد : اهورا مزدا مرا اين پادشاهي داد . اهورا مزدا مرا ياريکرد تا اين شاهي بدست آورم . به ياري اهورا مزدا اين شاهي را دارم .
بند10داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من کرده شد پس از اينکهشاه شدم . کمبوجيه نام پسر کوروش از تخمه ما او اينجا شاه بود . همانکمبوجيه را برادري بود بردي نام هم مادر [ و ] هم پدر با کمبوجيه . پس ازآن کمبوجيه آن بردي را بکشت ، به مردم معلوم نشد که بردي کشته شده . پس ازآن کمبوجيه رهسپار مصر شد ، مردم نا فرمان شدند . پس از آن دروغ در کشوربسيار شد هم در پارس ، هم در ماد ، هم در ساير کشورها .
بند11-داريوش شاه گويد : پس از آن مردي مغ بود گئومات نام . او از پ ئيشييا وودا ( پي شياووادا ) برخاست . کوهي [ است ] ارکديش ( ارکادري ) نام . چون از آنجا برخاست از ماه وي يخن 1 چهارده روز گذشتهبود . او به مردم چنان دروغ گفت [ که ] : من بردي پسر کوروش برادر کمبوجيههستم . پس از آن مردم همه از کمبوجيه برگشته به سوي او شدند هم پارس ، همماد ، هم ساير کشورها . شاهي را براي خود گرفت . از ماه گرم پد 2 9 روز گذشته بود آنگاه شاهي را براي خود گرفت . پس از آن کمبوجيه به دست خود مرد .
بند12 - داريوش شاه گويد : نبود مردي ، نه پارسي ، نه مادي ، نه هيچ کس ازتخمه ما که شاهي را گئومات مغ باز ستاند . مردم شديداً از او ميترسيدند کهمبادا مردم بسياري را که پيش از آن بردي را شناخته بودند بکشت . بدان جهتمردم را مي کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردي پسر کوروش نيستم . هيچ کسياراي گفتن چيزي درباره گئومات مغ نداشت تا من رسيدم . پس از آن من ازاهورا مزدا مدد خواستم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . از ماهباگاديش 3 10 روز گذشته بود . آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهايي را که برترين مردان دستيار [ او ] بودند کشتم . دژي سيک ي ووتيش 4 ، نام سرزميني ني ساي نام در ماد آنجا او را کشتم . شاهي را از او ستاندم . به خواست اهورا مزدا من شاه شدم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
بند14-داريوش شاه گويد : شاهي را که از تخمه ما برداشته شده بود آن را منبرپا کردم . من آن را در جايش استوار نمودم . چنانکه پيش از اين [ بود ] همان طور من کردم . من پرستشگاه هايي را که گئومات مغ ويران کرده بود مرمتنمودم . به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هايي را که گئومات مغستانده بود بازگرداندم . من مردم را در جايش استوار نمودم ، هم پارس ، همماد و ساير کشورها را . چنان که پيش از اين [ بود ] آنچه را گرفته شده [ بود ] برگرداندم . به خواست اهورا مزدا من اين را کردم . من کوشيدم تاخاندان ما را در جايش استوار نمايم چنان که پيش از اين [ بود ] آن طور منکوشيدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگيرد .
بند 15 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم .
بند16-داريوش شاه گويد : چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردي آثرين ( آثرينا ) نام پسر او در خوزستان ( اووج ) برخاست . به مردم چنين گفت : مندر خوزستان شاه هستم . پس از آن خوزيان نافرمان شدند . به طرف آن آثرينگرويدند . او در خوزستان شاه شد . و مردي بابلي ندئيت ب ئير ( نيدنيتوبل ) نام پسر ائين ئير او در بابل برخاست . چنين مردم را بفريفت [ که ] : مننبوکدرچرپسر نبتون ئيت هستم . پس از آن همه مردم بابلي به طرف آن ندئيت بئير گرويدند . بابل نافرمان شد . او شاهي را در بابل گرفت .
بند 17 – داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوي آن ندئيت بئير که خود را نبوکدرچر مي خواند . سپاه ندئيت ب ئير دجله را در دست داشت . آنجا ايستاد . و آب عميق بود . پس از آن من سپاه را بر مشکها قرار دادم . پاره اي بر شتر سوار کردم . براي عده اي اسب تهيه کردم . اهورا مزدا بهمن ياري ارزاني فرمود به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتيم . آنجا آن سپاهندئيت ب ئير را بسيار زدم . از ماه اثري يادي ي 5 ، 26 روز گذشته بود .
بند19-داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم . هنوز به بابلنرسيده بودم شهري زازان نام کنار فرات آنجا اين ندئيت ب ئير که خود رانبوکدرچر مي خواند با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد . پس از آن جنگ کرديم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . به خواست اهورا مزدا من سپاهندئيت ب ئير را بسيار زدم . بقيه به آب انداخته شد . آب آن را برد . ازماه انامک 6 ، 2 روز گذشته بود که چنين جنگ کرديم.

ویرایش توسط just mechanic : 07-08-2011 در ساعت 12:04 AM
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 07-08-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ستون 2
بند1-داريوش شاه گويد : پس از آن ندئيت ب ئير با سواران کم گريخت رهسپاربابل شد . پس از آن من رهسپار بابل شدم . به خواست اهورا مزدا هم بابلگرفتم هم ندئيت ب ئير راگرفتم . پس از آن من ندئيت ب ئير را در بابل کشتم .
بند 2 – داريوش شاه گويد : مادامي که من دربابل بودم اين [ است ] کشورهايي که نسبت به من نافرمان شدند . پارس ،خوزستان ، ماد ، آشور ، مصر ، پارت ، مرو ، ثت گوش ، سکاييه .
بند3-داريوش شاه گويد : مردي ، مرتي ي نام پسر چين چي خري شهري گوگن کا نامدر پارس آنجا ساکن بود . او در خوزستان برخاست . به مردم چنين گفت که منايمنيش شاه در خوزستان هستم .
بند 4 – داريوششاه گويد : آن وقت من نزديک خوزستان بودم . پس از آن خوزيها از من ترسيدند . مرتي ي را که سرکرده آنان بود گرفتند و او را کشتند .
بند5داريوش شاه گويد : مردي مادي فرورتيش نام در ماد برخاست . چنين بهمردم گفت که : من خش ثرئيت از تخمه هوخشتر هستم . پس از آن سپاه ماد که درکاخ او [ بود ] نسبت به من نا فرمان شد به سوي آن فرورتيش رفت ( گرويدند ) او در ماد شاه شد .
بند 6 – داريوش شاه گويد : سپاه پارسي و مادي که تحت فرمان من بود آن کم بود . پس از آن من سپاهفرستادم . ويدرن نام پارسي بنده من او را سرکرده آنان کردم . چنان به آنهاگفتم : فرا رويد آن سپاه مادي را که خود را از آن من نمي خواند بزنيد . پساز آن ، آن ويدرن با سپاه روانه شد ، چون به ماد رسيد شهري ماروش نام درماد آنجا با ماديها جنگ کرد . آن که سرکرده ماديها بود او آن وقت آنجانبود اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاهنافرمان را بسيار بزد . از ماه انامک 27 روز گذشته بود . آنگاه جنگ ايشاندر گرفت . پس از آن ، سرزميني کمپند نام در ماد آنجا براي من بماند تا منبه ماد رسيدم .
بند 7 – داريوش شاه گويد : دادرشي نام ارمني بنده من ، من او را فرستادم به ارمنستان ، چنين به اوگفتم : پيش رو [ و ] آن سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمي خواند بزن . پس از آن دادرشي رهسپار شد . چون به ارمنستان رسيد پس از آن نافرمان گردآمده به جنگ کردن عليه دادرشي فرارسيدند . دهي زوزهي نام در ارمنستان آنجاجنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آنسپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه ثورواهر 7 8 روز گذشته بود چنين جنگ کرده شد .
بند8-داريوش شاه گويد : باز دومين بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليهدادرشي فرا رسيدند . دژي تيگر نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورامزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان رابسيار بزد . از ماه ثورواهر 18 روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند9-داريوش شاه گويد : باز سومين بار نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليهدادرشي فرا رسيدند . دژي اويما نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورامزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان رابسيار بزد .
از ماه ثائيگرچي 8 ، 9 روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت . پس از آن دادرشي به خاطر من در ارمنستان ماند تا من به ماد رسيدم .
بند10-داريوش شاه گويد : پس از آن واميس نام پارسي بنده من او را فرستادمارمنستان و چنين به او گفتم : پيش رو [ و ] سپاه نافرمان که خود را از آنمن نمي خواند آن را بزن . پس از آن واميس رهسپار شد . چون به ارمنستانرسيد پس از آن نافرمان گرد آمده به جنگ کردن عليه واميس فرا رسيدند . سرزميني ايزلا 9 نام در آشور آنجا جنگ کردند . اهورامزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان رابسيار زد . از ماه انامک 15 روز گذشته بود . آنگاه جنگ ايشان در گرفت .
بند11-داريوش شاه گويد : باز دومين بار نا فرمانان گرد آمده به جنگ کردنعليه واميس فرا رسيدند . سرزميني ااتي يار نام در ارمنستان آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمانرا بسيار بزد . نزديک پايان ماه ثورواهر آنگاه جنگ ايشان در گرفت . پس ازآن واميش براي من ( منتظر من ) در ارمنستان بماند تا من به ماد رسيدم .
بند12-داريوش شاه گويد : پس از آن من از بابل بدر آمدم . رهسپار ماد شدم چونبه ماد رسيدم شهري کوندروش نام در ماد آنجا فرورتيش که خود را شاه در مادميخواند با سپاهي به جنگ کردن عليه من آمد پس از آن جنگ کرديم . اهورامزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه آن فرورتيش را بسيار زدم . از ماه ادوکن ئيش 10 25 روز گذشته بود که چنين جنگ کرده شد .
بند13-داريوش شاه گويد : پس از آن ، فرورتيش با سواران کم گريخت . سرزمينيري نام در ماد از آن سو روانه شد . پس از آن من سپاهي دنبال [ او ] فرستادم . فرورتيش گرفته شده به سوي من آورده شد . من هم بيني هم دو گوشهم زبان [ او ] را بريدم . و يک چشم [ او ] را کندم . بسته بر دروازه [ کاخ ] من نگاشته شد . همه او را ديدند . پس از آن او را در همدان دار زدمو مرداني که ياران برجسته [ او ] بودند آنها را در همدان در درون دژآويزان کردم .
بند 14 - داريوش شاه گويد : مردي چي ثرتخم نام سگارتي او نسبت به من نافرمان شد . چنين به مردم گفت : من شاه در سگارتيه از تخمه هووخشتر هستم . پس از آن من سپاه پارسي و ماديرا فرستادم تخمس پاد نام مادي بنده من او را سردار آنان کردم. چنين بهايشان گفتم : پيش رويد سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمي خواند آنرا بزنيد . پس از آن تخميس پاد با سپاه رهسپار شد . با چي ثرتخم جنگ کرد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمانرا بزد و چي ثرتخم را گرفت . [ و ] به سوي من آورد . پس از آن من هم بينيهم دو گوش [ او ] را بريدم و يک چشم [ او ] را کندم . بسته بر دروازه [کاخ ] من نگاهداشته شد . همه مردم اورا ديدند . پس از آن او را در اربل دارزدم .
بند 15- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در ماد کرده شد .
بند16-داريوش شاه گويد : پارت و گرگان نسبت به من نافرمان شدند . خودشان رااز آن فرورتيش خواندند . ويشتاسپ پدر من او در پارت بود او را مردم رهاکردند [ و ] نافرمان شدند . پس از آن ويشتاسپ با سپاهي که پيرو او بودرهسپار شد . شهري ويشپ ازاتي نام در پارت آنجا با پارتيها جنگ کرد . اهورامزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا ، ويشتاسپ آن سپاه نافرمان رابسيار بزد . از ماه وي يخن 24 روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان درگرفت.

ویرایش توسط just mechanic : 07-08-2011 در ساعت 12:02 AM
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 07-08-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ستون3 .
بند 1- داريوش شاه گويد : پس از آن من سپاه پارسي رااز ري نزد ويشتاسپ فرستادم چون آن سپاه نزد ويشتاسپ رسيد پس از آن ويشتاسپآن سپاه را گرفت . [ و ] رهسپار شد . شهري پتي گرب نا نام در پارت آنجا بانافرمان جنگ کرد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا ، ويشتاسپ آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه گرمپد 1 روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت . بند 2- داريوش شاه گويد : پس از آن کشور از آن من شد . اين [ است ] آنچه به وسيله من در پارت کرده شد . بند 3- داريوش شاه گويد : کشوري مرو نام به من نافرمان شد . مردي فراد ناممروزي اورا سردار کردند . پس از آن من دادرشي نام پارسي بنده من شهربان درباختر نزد او فرستادم . چنين به او گفتم : پيش رو آن سپاهي را که خود رااز آن من نميخواند بزن . پس از آن دادرشي با سپاه رهسپار شد . با مروزيهاجنگ کرد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاهنافرمان را بسيار بزد . از ماه آثري يادي ي 23 روز گذشته بود . آنگاه جنگايشان در گرفت . بند 4- داريوش شاه گويد : پس از آن کشور از من شد . اين [ است ] آنچه به وسيله من در باختر کرده شد . بند5-داريوش شاه گويد : مردي وهيزدات نام شهري تاروا نام [در ] سرزميني ياوتي يا نام در پارس آنجا ساکن بود . او براي بار دوم در پارس برخاست . چنين به مردم گفت : من بردي ي پسر کوروش هستم . پس از آن سپاه پارسي درکاخ [ که ] پيش از اين از انشن [ آمده بود ] آن نسبت به من نافرمان شد . به سوي آن وهيزدات رفت ( گرويد ) او در پارس شاه شد . بند6-داريوش شاه گويد : پس از آن من سپاه پارسي و مادي را که تحت فرمان منبودند فرستادم . ارت وردي ي نام پارسي بنده من او را سردار آنان کردم . سپاه ديگر پارسي از عقب من رهسپار ماد شد . پس از آن ارت وردي ي با سپاهرهسپار پارس شد . چون به پارس رسيد شهري رخا نام در پارس در آنجا آنوهيزدات که خود را بردي ي مي خواند با سپاه به جنگ کردن عليه ارتوردي يآمد . پس از آن جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورامزدا سپاه من آن سپاه وهيزدات را بسيار بزد . از ماه ثورواهر 12 روز گذشتهبود آنگاه جنگ ايشان درگرفت . بند 7- داريوششاه گويد : پس از آن ، آن وهيزدات با سواران کم گريخت . رهسپار پ ئي شي يااوادا شد . از آنجا سپاهي به دست آورد . از آن پس به جنگ کردن عليه ارتوردي ي آمد . کوهي پرگ نام در آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من وهيزدات را بسيار بزد . از ماه گرم پد 5 روزگذشته بود . آنگاه جنگ ايشان در گرفت و آن وهيزدات را گرفتند و مرداني کهنزديک ترين پيروان او بودند گرفتند . بند 8- داريوش شاه گويد : پس از آن ، وهيزدات را و مرداني که پيروان نزديک اوبودند [ در ] شهري اووادئيچ ي نام در پارس در آنجا آنها را دار زدم . بند 9- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در پارس کرده شد . بند10-داريوش شاه گويد : آن وهيزدات که خود را بردي ي مي خواند او سپاه رخجفرستاده بود . برعليه وي وان نام پارسي بنده من شهربان رخج و مردي راسردار آنها کرده بود . و چنين به ايشان گفت : پيش رويد وي وان را و آنسپاهي را که خود را از آن داريوش شاه مي خواند بزنيد . پساز آن ، آن سپاهي که وهيزدات فرستاده بود به جنگ کردن عليه وي وان رهسپارشد . دژي کاپيش کاني نام در آنجا جنگ کردند . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه انامک 13 روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت . بند11-داريوش شاه گويد : باز از آن پس نافرمانان گرد آمده به جنگ کردن عليهوي وان فرا رسيدند . سرزميني گندوتو نام در آنجا جنگ کردند . اهورا مزدامرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بسيار بزد . از ماه وي يخن 7 روز گذشته بود آنگاه جنگ ايشان در گرفت . بند12-داريوش شاه گويد : پس از آن ، آن مردي که سردار آن سپاه بود کهوهيزدات عليه وي وان فرستاده بود با سواران کم گريخت . به راه افتاد . دژيارشادا نام در رخج از کنار آن برفت . پس از آن وي وان با سپاهي دنبال آنهارهسپار شد . در آنجا او مرداني که نزديک ترين پيروانش بودند گرفت [ و ] کشت . بند 13- داريوش شاه گويد : پس از آن کشور از آن من شد . اين [ است ] آنچه در رخج به وسيله من کرده شد . بند14داريوش شاه گويد : چون در پارس و ماد بودم باز دومين بار بابليان نسبتبه من نافرمان شدند . مردي ارخ نام ارمني پسر هلديت او در بابل برخاست . سرزميني دبال نام در آنجا به مردم دروغ گفت [ که ] من نبوکدرچر پسر نبونهستم . پس از آن بابليان نسبت به من نافرمان شدند . به سوي آن ارخ رفتند ( گرويدند ) . او بابل را گرفت . او در بابل شاه شد . بند15-داريوش شاه گويد : پس از آن من سپاهي به بابل فرستادم . ويندفرنا نامپارسي بنده من او را سردار کردم . چنين به آنها گفتم : پيش رويد آن سپاهبابلي را که خود را از آن من نمي خواند بزنيد . پس از آن ويندفرنا باسپاهي رهسپار بابل شد . اهورا مزدا مرا ياري کرد . به خواست اهورا مزدا ،ويندفرنا بابليان را بزد و اسير آورد . از ماه ورکزن 11 22 روز گذشته بود . آنگاه آن ارخ را که به دروغ خود را نبوکدرچر مي خواند ومرداني که نزديک ترين پيروان او بودند گرفت . فرمان دادم آن ارخ و مردانيکه نزديک ترين ياران او بودند در بابل به دار آويخته شدند .
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از just mechanic به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #6  
قدیمی 07-08-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ستون 4
بند 1- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من در بابل کرده شد .
بند2-داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من به خواست اهورا مزدا در همان يکسال پس از آن که شاه شدم کردم . 19 جنگ کردم . به خواست اهورا مزدا منآنها را زدم و 9 شاه گرفتم . يکي گئومات مغ بود . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر کوروش هستم . او پارس را نافرمان کرد . يکي آثرين نام خوزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در خوزستان شاه هستم او خوزستان را نسبت بهمن نافرمان كرد .
يكي ندئيت ب ئير نام بابلي . او دروغ گفت چنين گفت من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم او بابل را نافرمان كرد .
يكي مرتي ي نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت: من ايمنيش در خوزستان شاه هستم . او خوزستان را نافرمان كرد .
يكي فرورتيش نام مادي . او دروغ گفت چنين گفت : من خش ثرئيت » از دودمان هوخشتر هستم . او ماد را نافرمان كرد .
يكي چي ثرتخم نام اس گرتي او دروغ گفت چنين گفت : من در اس گرت 12 شاه هستم از دودمان هوخشتر او اس گرت را نافرمان كرد .
يكي فراد نام مروزي . او دروغ گفت چنين گفت : من در مرو شاه هستم . او مرو را نافرمان كرد .
يكي وهيزدات نام پارسي . او دروغ گفت چنين گفت : من بردي ي پسر كوروش هستم . او پارس را نافرمان كرد .
يكي ارخ نام ارمني . او دروغ گفت چنين گفت : من نبوکدرچر پسر نبون ئيت هستم . او بابل را نافرمان كرد .
بند 3- داريوش شاه گويد : اين 9 شاه را من در اين جنگها گرفتم .
بند4-داريوش شاه گويد : اين [ است ] كشورهايي كه نافرمان شدند . دروغ آنهارا نافرمان كرد كه اينها به مردم دروغ گفتند . پس از آن اهورامزدا آنها رابدست من داد .هرطورميل من [ بود ] همانطور با آنها كردم .
بند5- داريوش شاه گويد : تو كه از اين پس شاه خواهي بود خود را قوياً از دروغبپاي . اگر چنان فکر كني [ كه ] كشور من در امان باشد مردي كه دروغ زنباشد او را سخت كيفر بده .
بند 6- داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم . به خواست اهورا مزدا درهمان يک سال کردم . تو که از اين پس اين نبشته را خواهي خواند آنچه بهوسيله من کرده شده ترا باور شود . مبادا آن را دروغ بپنداري .
بند 7- داريوش شاه گويد : اهورا مزدا را گواه مي گيرم که آنچه من در همان يک سال کردم اين راست [ است ] نه دروغ .
بند8-داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا و خودم بسيار [ کارهاي ] ديگرکرده شد [ که ] آن در اين نپشته نوشته شده است به آن جهت
بند9-داريوش شاه گويد : شاهان پيشين را مادامي که بودند چنان کرده هايي نيستکه به وسيله من به خواست اهورا مزدا در همان يک سال کرده شد .
بند10-داريوش شاه گويد : اکنون آنچه به وسيله من کرده شد آن را باور آيد . همچنين به مردم بگو ، پنهان مدار . اگر اين گفته را پنهان نداري به مردمبگويي اهورا مزدا دوست تو باد و دودمان تو بسيار و زندگيت دراز باد .
بند 11- داريوش شاه گويد : اگر اين گفته را پنهان بداري ، به مردم نگويي اهورا مزدا دشمن تو باشد و ترا دودمان مباد .
بند12-داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم . در همان يک سال بهخواست اهورا مزدا کردم . اهورا مزدا مرا ياري کرد و خدايان ديگري که هستند .
بند 13- داريوش شاه گويد : از آن جهت اهورامزدا مرا ياري کرد و خدايان ديگري که هستند که پليد نبودم . دروغگو نبودم . تبهکار نبودم . نه من نه دودمانم . به راستي رفتار کردم . نه به ضعيف نهبه توانا زور نورزيدم . مردي که دودمان من همراهي کرد او را نيک نواختم . آن که زيان رسانيد اورا سخت کيفر دادم .
بند14-داريوش شاه گويد : تو که از اين پس شاه خواهي بود . مردي که دروغگوباشد يا آن که تبهکار باشد دوست آنها مباش . به سختي آنها را کيفر ده .
بند15-داريوش شاه گويد : تو که از اين پس اين نپشته را که من نوشتم يا اينپيکرها را ببيني مبادا [ آنها را ] تباه سازي . تا هنگامي که توانا هستيآنها را نگاه دار.
بند 16- داريوش شاه گويد : اگر اين نپشته يا اين پيکرها را ببيني [ و ] تباهشان نسازي و تا هنگامي کهترا توانايي است نگاهشان داري ، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسيار وزندگيت دراز باد و آنچه کني آن را به تو اهورا مزدا خوب کناد .
بند17-داريوش شاه گويد : اگر اين نپشته يا اين پيکرها را ببيني [ و ] تباهشان سازي و تا هنگامي که ترا توانايي است نگاهشان نداري اهورا مزداترا زننده باد و ترا دودمان مباد و آنچه کني اهورا مزدا آن را براندازد .
بند18-داريوش شاه گويد : اينها [ هستند ] مرداني که وقتي من گئومات مغ را کهخود را بردي ي مي خواند کشتم در آنجا بودند . در آن موقع اين مردان همکاريکردند پيروان من [ بودند ] ويدفرنا پسر وايسپار پارسي ، اوتان نام پسرثوخر پارسي ، گئوبروو نام پسر مردوني ي پارسي ، ويدرن نام پسر بگابيگ نپارسي ، بگ بوخش نام پسر داتووهي پارسي ، اردمنيش نام پسر وهاگ پارسي .
بند 19- داريوش شاه گويد : تو که از اين پس شاه خواهي بود دودمان اين مردان را نيک نگهداري کن .
بند20-داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا اين نپشته را من [ به طريق ] ديگر [ نيز ] کردم . بعلاوه به [ زبان ] آريايي بود هم روي لوح هم روي چرمتصنيف شد . اين نپشته به مهر تأييد شد . پيش من هم نوشته هم خوانده شد . پس از آن من اين نپشته را همه جا در ميان کشورها فرستادم مردم پذيرا شدند .

پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از just mechanic به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 
ابزارهای موضوع
نحوه نمایش

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها