بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > پارسی بگوییم

پارسی بگوییم در این تالار گفتگو بر آنیم تا در باره فارسی گویی به گفتمان بنشینیم و همگی واژگانی که به کار میبیندیم به زبان شیرین فارسی باشد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 03-31-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تبریز در اشعار پارسی

تبریز در اشعار پارسی

اين همان تبريز دريا دل كه چندين روزگار
سدّ سيل دشمنان بوده است چون كوه گران
شهريار

اين همان تبريز كاندر دوره‌هاي انقلاب
پيشتاز جنگ بود وپهلوان داستان
شهريار

اين همان تبريز كز خون جوانانش هنوز
لاله گون بيني همي رود ارس دشت مغان
شهريار

اين همان تبريز روئين تن كه درميدان جنگ
ازمصاف دشمنان هرگز نپيچيدي عنان
شهريار

باخطي برجسته درتاريخ ايران نقش بست
همّت والاي سردار مهین ستارخان
شهريار

اين همان تبريز كز جانبازي و مردانگي
در ره عشق وطن صدره فزون دادامتحان
شهريار

اين همان تبريز كه امثال خياباني در او
جان برافشاندند برشمع وطن پروانه سان
شهريار

اين همان تبريزخونين دل كه برجانش زدند
دوستانزخم زبان و دشمنان نيش سنان
شهريار

طبيعت كلمة تب را بر افكند ازسر تبريز
به جايش لفظ خون بنهاد تا تبريز شد خونريز
چنان خونريزشد اين شهرتبريزطرب افزا
كه رفت از ياد مردم قصّة خونريزي چنگيز
مرتضي مرتضوي

شب است و«باغ گلستان»خزان رؤياخيز
بيا كه طعنه به شيراز مي‌زند تبريز
شهريار

تبريز مرا مونس جان خواهد بود
پيوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا در نكشم آب چرنداب و گجيل
سرخاب ز چشم من روان خواهد بود
كمال خجندي

سواد دلنشين خــــاك تبـــــريــــز
شد از فــــرط تــزلزل وحشت‌انگيز
بدان سان لرزه با مردم در آويخت
كه رنگ سرمه از چشم بتان ريخت
نقابي تبريزي

شهر تبریز چهار دروازه دارد و بر هر دروازه تابلویی نصب شده و
اشعار زیر در آن تابلوها نوشته شده است که توجه مسافران را به خود جلب می کند.


ورود: شهر تبریز است مشکین مرز و بوم
کوی شمس و کعبه ملای روم

خروج: گر هوای کعبه داری یا که دیر
کاروانا رو که آبشخور بخیر


ورود : شهر تبریز است و پیر روزگار
سر گذشت او بهین آمورگار

خروج: ای که رخت از خانه بیرونت فتاد
همت پاکان به همراه تو باد


ورود: شهر تبریز است و مهد انقلاب
آشیان شیر و شاهین و عقاب

خروج: به مهرارقدم می نهی یابه خشم
برو ای مسافر قدم روی چشم


ورود :شهر تبریزاست وجان قربان جانان می کند
سرمه چشم از غبار کفش مهمان می کند

خروج: ای که بار از شهر جانان بسته ای
بار خود با رشته جان بسته ای
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:52 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها