بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #211  
قدیمی 02-09-2010
ئاسو آواتار ها
ئاسو ئاسو آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 30
سپاسها: : 0

5 سپاس در 5 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ما عاشق ھم بودیم
خواننده: سعید شهروز
ما عاشق هم بودیم
حسی که یه عادت نیست
از من که گذشت اما
این رسم رفاقت نیست
این که من و از قلبت
بی واھمه می گیری
این که من و می بازی
دنبال کسی می ری
وقتی ھمه ی دنیات
تنھایی و غربت بود
وقتی ھمه جا با تو
احساس یه وحشت بود
کی با ھمه ی قلبش
بغضشبتو وا کرد ؟
کی حال تو رو فھمید ؟
کی با تو مدارا کرد ؟
باشه برو حرفی نیست
من از ھمه دلگیرم
حالا که دلت رفته
دستاتو نمی گیرم
ما ھر دو برای ھم
ھر ثانیه کم بودیم
کی جز تو نمی دونه
ما عاشق ھم بودیم
ما عاشق ھم بودیم
حسی که یه عادت نیست
از من که گذشت اما
این رسم رفاقت نیست
این که من و از قلبت
بی واھمه می گیری
این که من و می بازی
دنبال کسی می ری
وقتی ھمه ی دنیات
تنھایی و غربت بود
وقتی ھمه جا با تو
احساس یه وحشت بود
کی با ھمه ی قلبش
بغضشبتو وا کرد ؟
کی حال تو رو فھمید ؟
کی با تو مدارا کرد ؟
باشه برو حرفی نیست
من از ھمه دلگیرم
حالا که دلت رفته
دستاتو نمی گیرم
ما ھر دو برای ھم
ھر ثانیه کم بودیم
کی جز تو نمی دونه
ما عاشق ھم بودیم
ما عاشق ھم بودیم ...
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #212  
قدیمی 02-09-2010
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

خواننده :ابی

ترانه سرا:ایرج جنتی عطایی
آهنگساز و تنظیم:زنده یاد
واروژان

پوست شیر

قلب تو قلب پرنده
پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن
ای پرنده پر بگیر

اون ور جنگل تن سبز

پشت دشت سر به دامن
اون ور روزای تاریک
پشت اين شبای روشن

برای باور بودن

جایی باید باشه شاید
برای لمس تن عشق
کسی باید باشه باید

که سر خستگیاتو

به روی سینه بگیره
برای دلواپسی هات
واسه سادگیت بمیره

قلب تو قلب پرنده

پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن
ای پرنده پر بگیر

حرف تنهایی قدیمی

اما تلخ و سینه سوزه
اولین و آخرین حرف
حرف هر روز و هنوزه

تنهایی شاید یه راهه

راهیه تا بی نهایت
قصه ی همیشه تکرار
هجرت و هجرت و هجرت

اما تو این راه که همراه

جز هجوم خار و خس نیست
کسی شاید باشه شاید
کسی که دستاش قفس نیست

قلب تو قلب پرنده

پوستت اما پوست شیر
زندون تن و رها کن
ای پرنده پر بگیر
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
  #213  
قدیمی 02-10-2010
تاري تاري آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,296
سپاسها: : 0

33 سپاس در 31 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

"تقديم به دوستي كه ميدانم دوسته خوبي برايش نبودم"

ببين
ببين فرصت نيست

فرصت براي بودن نيست

پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار تعقيب كني (تاري)

__________________
ميدانستم ، ميدانستم روزي خورشيد نيز خاموش خواهد شد خدايا آيا او نيز فراموش خواهد شد ....

رويايم را ببين
خداوند در آن گوشه زيز سايه سار درخت لطف خويش
با لبخند
نفسهايت را سپاس ميگويد
پس بر تو چه گذشته كه اينچنين
آرزوي مرگ ميكني ......





ببين فرصت نيست
فرصت براي بودن نيست
پس سعي كن
تا درخت را احساس كني
سبزه رابشنوي
و بوسه دادن را از گل سرخ بياموزي
تا روزي
شايد
درخت را تا مرز انار
تعقيب كني
(تاري)


پاسخ با نقل قول
  #214  
قدیمی 02-10-2010
majnon_araz majnon_araz آنلاین نیست.
تازه کار
 
تاریخ عضویت: Feb 2010
نوشته ها: 3
سپاسها: : 0

0 سپاس در 0 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهـــا، رهـــا من

ز مــــن هر آنکــه او دور، چـو دل به سینه نزدیک
به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من

نه چشــــم دل به ســـــویی، نه باده در سبویی
که تــــر کـــــنم گـلـــــــویی، به یاد آشنــــــا من

ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری
دلــــــم گرفته ای دوست، هـــــوای گریــه با من

نبسته ام به کس دل، نبســـــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج رهـــا رهــــا، رهـــا من


ویرایش توسط GolBarg : 02-25-2010 در ساعت 08:41 PM
پاسخ با نقل قول
  #215  
قدیمی 02-12-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


کوچه ها


كوچه ها باريكن دكونا بسته ست
خونه ها تاريكن طاقاشكسته ست
ازصداافتاده تاروكمونچه
مرده مي برن كوچه به كوچه
نگا كن مرده ها به مرده نمي رن
حتي به شمع جون سپرده نمي رن
شكل فانوسين كه اگه خاموشه
واسه نفت نيست،هنوز،يه عالم نفت توشه
جماعت من ديگه حوصله ندارم
به خوب اميدوازبد گله ندارم
گرچه از ديگرون فاصله ندارم
كاري باكاراين قافله ندارم
كوچه ها باريكن دكونا بسته ست
خونه ها تاريكن طاقاشكسته ست
ازصداافتاده تاروكمونچه
مرده مي برن كوچه به كوچه
كوچه ها باريكن دكونا بسته ست
خونه ها تاريكن طاقاشكسته ست

..
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #216  
قدیمی 02-12-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض


توی قاب این پنجره ها



توي قاب خيس اين پنجره ها

عكسي از جمعه غمگين مي بينم

چه سياه به تنش رخت عزا

تو چشاش ابراي سنگين مي بينم

داره از ابر سياه خون مي چكه

جمعه ها خون جاي بارون مي چكه

نفسم در نمي آد جمعه ها سر نمي آد

كاش مي بستم چشامو اين ازم بر نمي آد

عمر جمعه به هزار سال مي رسه

جمعه ها غم ديگه بيداد مي كنه

آدم از دست خودش خسته مي شه

با لب هاي بسته فرياد مي كنه

جمعه وقت رفتنه موسم دل كندنه

خنجر از پشت مي زنه اون كه همراه منه



..
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #217  
قدیمی 02-12-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

هفته خاکستری

شنبه روز بدي بود
روزبي حوصلگي
وقت خوبي كه مي شد
غزلي تازه بگي
ظهريكشنبه ي من
جدول نيمه تموم
همه خونه هاش سياه
روي خونه جغدشوم

صفحه ي كهنه ي يادداشت هاي من
گفت دوشنبه روز ميلادمنه
اماشعرتومي گه كه چشم من
تونخ ابره كه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
آخ اگه بارون بزنه
غروب سه شنبه خاكستري بود
همه انگارنوك كوه رفته بودن
به خودم هي زدم از اينجا برو
اماموش خورده شناسنامه ي من
عصرچهارشنبه ي من
عصرخوشبختي ما
فصل گنديدن من
فصل جون سختي ما
روز پنجشنبه اومد مثل سقاهك پير
رونوكش يه چيكه آب گفت به من بگيربگير!
جمعه حرف تازه يي برام نداشت
هرچي بود،پيش ترازاينها گفته بود



..
..
.
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #218  
قدیمی 02-13-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

فریدون فروغی

زندون دل

پشت اين پنجره ها دل مي گيره
غم و غصه دلو تو ميدوني
وقتي از بخت خودم حرف ميزنم
چشام اشک بارون ميشه تو ميدوني
عمريه غم تو دلم زندونيه
دل من زندون داره تو ميدوني
هر چي بهش ميکم تو آزادي ديگه
ميگه من دوست دارم تو ميدوني

مي خوام امشب با خدام شکوه کنم
شکوه هاي دلمو تو ميدوني
بگم اي خدا چرا بختم سياس
چرا بخت من سياس تو ميدوني
پنجره بسته ميشه شب ميرسه
چشام آروم نداره تو ميدوني
اگه امشب بکذره فردا ميشه
مگه فردا چي ميشه تو ميدوني
عمريه غم تو دلم زندونيه
دل من زندون داره تو ميدوني
هر چي بهش ميکم تو آزادي ديگه
ميگه من دوست دارم تو ميدوني
پاسخ با نقل قول
  #219  
قدیمی 02-13-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

فریدون فروغی

غم تنهايي

چرا وقتي که آدم تنها ميشه
غم و غصه اش قد يک دنيا ميشه
ميره يک گوشه پنهون ميشينه
اونجا رو مثل يه زندون ميبينه
غم تنهايي اسيرت ميکنه
تا بخواي بجنبي پيرت ميکنه
وقتي که تنها ميشم اشک تو چشام پر ميزنه
غم مياد يواش يواش خونه دل در ميزنه
ياد اون شب ها مي افتم زير مهتاب بهار
توي جنگل لب چشمه مي نشستيم من و يار
غم تنهايي اسيرت ميکنه
تا بخواي بجنبي پيرت مي کنه
ميگن اين دنيا ديگه مثل قديما نمي شه
دل اين آدما زشته ديگه زيبا نمي شه
اون بالا باد داره زاغه ابرا رو چوب ميزنه
اشک اين ابرا زياده ولي دريا نميشه
غم تنهايي اسيرت ميکنه
تا بخواي بجنبي پيرت مي کنه
پاسخ با نقل قول
  #220  
قدیمی 02-13-2010
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

فریدون فروغی

نياز (نماز)

تن تو ظهر تابستونو بيادم مياره
رنگ چشمهاي تو بارونو بيادم مياره
وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره
قهر تو تلخي زندونو بيادم مياره

من نيازم (نمازم)تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه

تو بزرگي مثل اون لحظه که بارون ميزنه
تو همون خوني که هر لحظه تو رگهاي منه
تو مثل خواب گل سرخي لطيفي مثل خواب
من همونم که اگه بي تو باشه جون ميکنه

من نيازم (نمازم)تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه

تو مثل وسوسه شکار يک شاپرکي
تو مثل شوق رها کردن يک بادبادکي
تو هميشه مثل يک قصه پر از حادثه اي
تو مثل شادي خواب کردن يک عروسکي

من نيازم(نمازم) تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه

تو قشنگي مثل شکلهايي که ابرها ميسازند
گلهاي اطلسي از ديدن تو رنگ ميبازند
اگه مردهاي تو قصه بدونن که اينجايي
براي بردن تو با اسب تنلندر ميتازند

من نيازم (نمازم)تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:16 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها