بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-12-2009
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض مـجـا د له‌ بـا مـد عـی ا ز طر يـق‌ بـا و ر هـا ی خـو د ا و :

مـجـا د له‌ بـا مـد عـی ا ز طر يـق‌ بـا و ر هـا ی خـو د ا و :
حافظ
* برو ای زاهد و بر دردكشان‌ خرده‌مگير
كه‌ندادند جزاين‌ تحفه‌به‌ما روز الست‌ :
آن‌چه‌ كردندبه‌پيمانه‌ی ما نوشيديم‌
اگرازخمربهشت‌است‌ گرازباده‌یمست‌ .
* سهووخطای بنده‌ چوگيرنداعتبار
معنای عفوورحمت‌ آمرزگار چيست‌ ؟
* عيب‌ رندان‌ مكن‌ ای زاهد پاكيزه‌سرشت‌!
كه‌گناه‌ دگران‌ برتونخواهندنوشت‌.
من‌ اگرنيك‌ام‌اگربد ، توبروخودراباش‌!
هركسی آن‌درود عاقبت‌كار كه‌كشت‌.
گرنهادت‌همه‌اين‌است‌، زهی پاك‌ نهاد!
ورسرشت‌ات‌همه‌اين‌است‌، زهی نيك‌ سرشت‌!
برعمل‌ تكيه‌مكن‌ خواجه‌، كه‌ در روز الست‌
توچه‌دانی قلم‌ صنع‌ به‌نام‌ ات‌ چه‌نوشت‌؟
نااميدم‌مكن‌ ازسابقه‌ی لطف‌ ازل‌
توچه‌دانی كه‌پس‌ پرده‌ چه‌خوب‌است‌وچه‌زشت‌؟
* برو ای زاهدو دعوت‌مكنم‌ سوی بهشت‌
كه‌خدا خودزازل‌ بهر بهشتم‌ نسرشت‌!
منعم‌ازمی مكن‌ ای صوفیی صافی! چه‌كنم‌
گرخدا طينت‌ مارا به‌می صاف‌ سرشت‌؟
حافظا! لطف‌ حق‌ ار باتو عنايت‌دارد
باش‌فارغ‌ ز غم‌ دوزخ‌وشادیی بهشت‌!
* مكن‌ به‌نامه‌سياهی ملامت‌ من‌ مست‌:
كه‌ آگه‌است‌ كه‌تقدير برسرش‌چه‌نوشت‌؟
* بيار باده‌ی گل‌گون‌! كه‌پير ميكده‌ ، دوش‌
بسی حديث‌ غفورو رحيم‌و رحمان‌ گفت‌!
* آن‌ شد، ای خواجه‌! كه‌درصومعه‌ بازم‌بينی :
كار ما با رخ‌ ساقیو لب‌ جام‌ افتاد.
من‌ زمسجد به‌خرابات‌ نه‌خودافتادم‌،
اينم‌ از روز ازل‌ حاصل‌ فرجام‌افتاد.
چه‌كند كز پی دوران‌ نرود چون‌ پرگار
هركه‌ در دايره‌ی گردش‌ ايام‌ افتاد؟
* ما و می و، زاهدان‌ و تقوا
تا يار سر كدام‌ دارد!
* دركارخانه‌ئیكه‌ ره‌ علم‌ وعقل‌ نيست‌
وهم‌ ضعيف‌رای فضولی چراكند؟
* نصيب‌ ماست‌بهشت‌. ای خداشناس‌، برو
كه‌مستحق‌ كرامت‌ گناه‌كاران‌اند.
* عيب‌ام‌ مكن‌ به‌رندی وبدنامی، ای فقيه‌!
كاين‌ بود سرنوشت‌ زديوان‌ قسمت‌ام‌.
* هست‌اميدم‌ كه‌علیرغم‌ عدو، روز جزا
فيض‌ عفوش‌ ننهد بارگنه‌ بردوش‌ام‌.
* نيست‌اميد صلاحی زفساد حافظ
چون‌ كه‌ تقديرچنين‌ رفت‌ چه‌تدبيركنم‌؟
* برو ای زاهد وبر دردكشان‌ خرده‌مگير!
كارفرمای قدر میكنداين‌، من‌ چه‌كنم‌؟
* ازنامه‌ی سياه‌ نترسم‌، كه‌روزحشر
بافيض‌ لطف‌او صد ازاين‌نامه‌ طی كنم‌!

* مكن‌ دراين‌چمن‌ام‌ سرزنش‌به‌خودروئی:
چنان‌ كه‌پرورش‌ام‌میدهند میرويم‌.
* مكن‌ به‌چشم‌ حقارت‌ نگاه‌ درمن‌ مست‌
كه‌نيست‌ معصيت‌وزهد بی مشيت‌او.
بهشت‌اگرچه‌ نه‌جای گناه‌كاران‌است‌
بيارباده‌ كه‌مستظهرم‌ به‌همت‌او!
بياكه‌ دوش‌، به‌مستی، سروش‌ عالم‌ غيب‌
نويد داد كه‌عام‌است‌ فيض‌ رحمت‌او
دلا طمع‌مبرازلطف‌ بینهايت‌ دوست‌
كه‌میرسد همه‌را لطف‌ بینهايت‌ او!
· نصيب‌ من‌ چوخرابات‌كرده‌است‌ الاه‌
دراين‌ميانه‌ ـ بگو، زاهدا!ـ مراچه‌گناه‌؟
كسی كه‌درازل‌اش‌ جام‌ می نصيب‌افتاد
چرا به‌حشر كنند اين‌گناه‌ازاو واخواه‌؟
* بد رندان‌ مگو ای شيخ‌ و، هش‌دار
كه‌با حكم‌ خدائی كينه‌داری!
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:35 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها