بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #61  
قدیمی 09-22-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

لطفا دوستان جای درست مطالبی رو که ایجاد میکنند رو رعایت کنند
در سایت زیر تالاری برای مطالب طنز هست چرا در بخش ازاد ایجادش میکنین ؟
ادبیات طنز
تاپیک منتقل شد



موضوعات دگیر

مقالات طنز ، داستانهای طنز ، ماجرای طنز ، متون طنز و...
مرد از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید )
زن از دیدگاه طنز ( جدی نگیرید )
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #62  
قدیمی 09-27-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
جدید کلاسهاي آمادگي آقايان جهت رسيدن به سطح هوشي يک خانم

کلاسهاي آمادگي آقايان جهت رسيدن به سطح هوشي يک خانم

سايز فونت : 1 / 2 / 3 / 4 / 5
هدفهاي آموزشي: کلاسهاي آمادگي دايم براي مردان تا عضوي از بدنشان به نام مغز را فعال کنند، عضوي که آنان منکر وجود آن هستند.

برنامه: 4 واحد اجباري

واحد 1 : کلاسهاي اجباري
1. بياموزيم چگونه بدون مادرمان زندگي کنيم.(2000 ساعت)
2. زن من مادر من نيست.( 350 ساعت)
3. تمام درآمدم را به زنم مي دهم.(550 ساعت)
4. مي فهمم که فوتبال ورزش نيست و رونالدو يک ابله است.(500 ساعت)
5. زن من پرستار من نيست.
6. زن من کلفَت من نيست.

واحد 2 : زندگي مشترک
1. بچه دار شدن بدون احساس حسادت.(50 ساعت)
2. من ديگر به دوره هاي دوستانه ي زنم دوره ي احمقها نمي گويم.( 500 ساعت)
3. ترک اعتياد به بازي کردن با کنترل از راه دور تلويزيون.( 550 ساعت)
4. من ديگر سر پا ادرار نمي کنم. من پيشرفت کردم و تکبر را کنار گذاشتم....( تمرين عملي همراه با نوار وي ديو 100 ساعت)
5. من ديگر دوش استخر را با دوش حمام اشتباه نمي گيرم.
6. چگونگي انتقال لباسهاي کثيف به سبدشان بدون پخش و پلا کردن آنها.
( 500 ساعت)
7. چگونگي بهبود يافتن از سرماخوردگي بدون از دست دادن اميد به زندگي.
( 200 ساعت)
8. چگونگي به تنهايي لباس پوشيدن،به تنهايي لباس انتخاب کردن و دانستن محل کمد لباسها.

واحد 3 : تفريح و سرگرمي
1. اتو کشي در دو مرحله:
الف) يک پيراهن در کمتر از 2 ساعت
ب ) تکرار با ديگر لباسها ( تمرين عملي)
2. تميز کردن خانه... فعاليتي مطلوب و دلپذير.
3. فراموش نکردن بيرون بردن زباله ها.
4. به خاطر سپردن معناي جاروبرقي: وسيله اي براي تميز کردن خانه که گرد و خاک و آشغالها را جمع مي کند.( براي استفاده ي بهتر به بخش 1 واحد 4 توجه کنيد.)
5. چگونگي استفاده از دستمال گردگيري.
6. جمع کردن خرابکار يها بعد از انجام تعميرات در خانه.
7. بياموزيم معادل زنانه ي + نشستن جلوي تلويزيون ; ، + ايستادن کنار اجاق گاز; نيست.

واحد 4 : کلاس آشپزي
سطح 1 (مقدماتي): وسايل خانه:
On : روشن کردن دستگاه
Off: خاموش کردن دستگاه

سطح 2 ( پيشرفته): درست کردن اولين سوپ آماده بدون سوزاندن آن.
( تمرين عملي: قبل از اضافه کردن مواد، آب را بجوشانيد.)

سطح 3 ( تخصصي): درست کردن چاي بدون فراموش کردن آب و چاي، و دم کردن آن داخل قوري و نه کتري.

سطح 4 ( عالي): تعارف کردن چاي بدون اين که نصف آن در نلبکي بريزد.
پاسخ با نقل قول
  #63  
قدیمی 09-27-2009
مجتب آواتار ها
مجتب مجتب آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: ساری
نوشته ها: 2,922
سپاسها: : 18

36 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اینایی که گفتی همش مال هوش؟؟؟؟؟؟
یعنی خودتون همه این راهارو رفتین که بازم هوشتون نصف ماست...؟؟؟
تازه شما که هستین دیگه ما نمیخوایم واحد پاس کنیم
تازه مربی ریاضی مون خودش 1دوره آموزشی نیاز داره ( بياموزيم معادل زنانه ي + نشستن جلوي تلويزيون ; ، + ايستادن کنار اجاق گاز; نيست.)
پاسخ با نقل قول
  #64  
قدیمی 10-05-2009
shabhaye_mahtabi آواتار ها
shabhaye_mahtabi shabhaye_mahtabi آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Oct 2007
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,411
سپاسها: : 8

68 سپاس در 39 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink تصویری از قبل و بعد از ازدواج

قبل از ازدواج

پسر: بالاخره موقعش شد. خیلی انتظار کشیدم.
دختر: می‌خوای از پیشت برم؟
پسر: حتی فکرشم نکن!
دختر: دوسم داری؟
پسر: البته! هر روز بیشتر از دیروز!
دختر: تا حالا بهم خیانت کردی؟
پسر: نه! برای چی می‌پرسی؟
دختر: منو می‌بوسی؟
پسر: معلومه! هر موقع که بتونم.
دختر: منو می‌زنی؟
پسر: دیوونه شدی؟ من همچین آدمی‌ام؟!
دختر: می‌تونم بهت اعتماد کنم؟!
پسر: بله.
دختر: عزیزم!



-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

بعد از ازدواج

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-

-
کاری نداره! از پایین به بالا بخون!

با تشکر فریبا
__________________
من هنوز ایمان دارم مادرم را خواهم دید
وقتی تمام دیوار بیمارستان تیتر زده اند : آی ... سی .... یو
این فشار ها که به خونت می آیند ،
تمام رگ هایم از بهشت متنفر می شوند
که زیر پایت را خالی می کنند ...
" هومن شریفی "

پاسخ با نقل قول
  #65  
قدیمی 11-11-2009
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض وصلت ناجور

وصلت ناجور
عباس احمدی



خلقت من از ازل یك وصله ناجور بود

من كه خود راضی به این خلقت نبودم، زور بود

میرزاده عشقی



وصلت ما از ازل یك وصلت ناجور بود

من كه خود راضی به این وصلت نبودم زور بود



درس و دانشگاه بالكل بی بخارم كرده بود

بسكه بودم سر بزیر و در غذا كافور بود



رخت دامادی پدر با زور كرد اندر تنم

گفت باید زن بگیری تو وَ این دستور بود



چندباری خواستگاری رفته بودم بد نیود

میوه می خوردیم و كلا سور و ساتم جور بود



این یكی گیسو كمند و وان یكی بینی بلند!

این یكی چشم آبی و آن دیگری مو بور بود



سومی هم دو برادر داشت هر جفتش خفن

اولی خر فهم بود و دومی خر زور بود



خانواده گرچه یك اصل مهم در زندگی است

انتخاب اولم باباش مرده شور بود



كیس خوبی بود شخصاً، صورتاً، فهماً، فقط

هشتصد تا سكه مهر خانم مزبور بود



با خودم گفتم كه كی داده...گرفته، بی خیال

حیف از شانس بدم دامادشان مأمور بود!



این غزل را توی زندان من سرودم یك نفس

شاهدم ناصر سه كلّه با كَرم وافور بود...



زن اَخ است و مایه درد و بلا با این وجود

می گرفتم یك زن دیگر اگر مقدور بود



__________________
پاسخ با نقل قول
  #66  
قدیمی 12-14-2009
مهسا69 آواتار ها
مهسا69 مهسا69 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: اهواز
نوشته ها: 730
سپاسها: : 4

18 سپاس در 16 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

آرزو


یه زوج۶۰ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون كه یه جشن كوچیك دو نفره بگیرن. وقتی توی پارك زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشتهء كوچیك خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: به خاطر اینكه شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر كدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میكنم.
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت: اوه! چه عالی! من میخوام
همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم. فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد!
حالا نوبت شوهر بود كه آرزو كنه. مرد چند لحظه فكر كرد و گفت: خب
این خیلی رمانتیكه. ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد. بنابراین خیلی متاسفم عزیزم آرزوی من اینه كه یه همسری داشته باشم كه
۳۰
سال از من كوچیكتر باشه!
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو
آرزوئه. و باید برآورده بشه. فرشته چوب جادوییش رو تكون داد و پوف! مرد
۹۰ سالش شد!
نتیجهء اخلاقی: مردها ممكنه زرنگ بدجنس باشند ، ولی فرشته ها زن هستند!




پاسخ با نقل قول
  #67  
قدیمی 12-25-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض فرم همسریابی، حتما پر کنید !


طنــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــز:فرم همســـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــــــــ ر يابي
یک فرمی برای آقایون و خانمهای عزیز برای همسر یابی آماده شده که میتونید این رو پر کنید و به دفتر ازدواج و طلاق محل خود بفرستید ... قطعا جواب بهتری خواهید گرفت

فقط توجه داشته باشید که :
کیس تحویل شده پس گرفته نمی شود.

مشخصات متقاضی مرد:

سن: قد: وزن:
تریپ: مامانم اینا چی داداش؟!

میزان تحصیلات:
لیسانس و بالاتر کاردانی دیپلم سیکل عشخ از صوات مهمتره (محل اثر انگشت)


وضعيت اعتياد:
ندارم به خدا پاك پاكم شركار


وضعیت اشتغال:
شاغل قراره برم سرکار
قراره برم سربازی بعد برم سرکار قرار درس بخونم بعد برم سربازی بعد برم سرکار


همسر آینده ی خود را چگونه صدا می زنید؟
عسلم عزیزم عیال مادر بچه ها منزل


در مواقع بروز اختلاف نظر چه می کنید؟
از حق خودم می گذرم سعی می کنم با گفتگو متقاعدش کنم که اشتباه می کند
با کمربند متقاعدش می کنم که اشتباه می کند


چه زنی زن ایده آل شما است؟
پدرش پولدار باشه مادرش به رحمت ايزدی رفته باشه موارد اول و دوم


مشخصات متقاضی زن :
سن : قد با پاشنه بلند: بی پاشنه بلند: وزن قبل از رژیم: بعد از رژیم:

طول بینی قبل از عمل: cm........ بعد ازعمل:cm......

رنگ مورد علاقه:
مشکی قرمز سورمه ای آلو پلنگی گل با قالی راه راه


آیا هرگز به همسرتان دروغ خواهید گفت؟
بله البته حتماً چرا که نه


اگر همسرتان دیر به منزل بیاید به او چه خواهید گفت ؟
نگرانت شدم عزیزم کجا بودی عزیزم
برو همون جایی که تا حالا بودی

همسر خود را چگونه صدا خواهید زد؟
....اَم امثال: فریبرزم ..... جون (مثال: اشکان جون)
....آقا (مثال: اکبر آقا) .....خان (مثال: صفدر خان)


در مورد همسر آینده کدام مورد برای شما قابل قبول است؟
فقیر باشه ولی عاشق باشه بی پول باشه ولی مرد زندگی باشه
کچل باشه ولی زانتیا داشته باشه

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #68  
قدیمی 12-26-2009
fardin_fani آواتار ها
fardin_fani fardin_fani آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 700
سپاسها: : 0

11 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fardin_fani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض مادرزن

اولی:
مادر زن من روزی یک بار می اد خونه ما
دومی:
مادرزن من یک بار بیشتر نیامده
اولی:
چقدر خوش شانسی!
دومی:
بله ولی از زمانی که امده دیگه نرفته!
پاسخ با نقل قول
  #69  
قدیمی 12-26-2009
fardin_fani آواتار ها
fardin_fani fardin_fani آنلاین نیست.
کاربر کارآمد
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 700
سپاسها: : 0

11 سپاس در 8 نوشته ایشان در یکماه اخیر
fardin_fani به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض ماه عسل

نو عروسی ز صفا گفت شبی با داماد
نام این ماه چه کس ماه عسل بنهاد؟
گفت داماد به لبخند جوابش که این ماه
ماه غسل است ولی نقطه ان افتاد!
پاسخ با نقل قول
  #70  
قدیمی 01-04-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض انشای یک بچه دبستانی درباره ازدواج

انشای یک بچه دبستانی درباره ازدواج



نام : كمال
كلاس : دبستان
موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.
تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.
حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند.
در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم.
از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي مختار هم از زندان در مي آيد من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهريه و شير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند. همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي داييمختار با پدر خانومش حرفش بشود دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند!
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يك زير زميني بگيرد. ميگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد. ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست.. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان!
البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است!
اين بود انشاي من

__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها