|
 |
 |
 |
 |
 |
 |
 |
|
#422
05-25-2008
|
||||
|
||||
یه روزی تنگ غروب آسمون
میرم از شهر تو ای نامهربون....
__________________
|
|
#424
05-25-2008
|
||||
|
||||
|
دانی که چنگ عود چه تقریر می کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می کنند ناموس عشق و رونق عشاق می برند عیب جوان سرزنش پیر می کنند
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
|
#426
05-26-2008
|
||||
|
||||
|
درد عشق ار چه دل از خلق نهان می‌دارد
حافظ این دیده گریان تو بی چیزی نیست
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
|
#428
05-26-2008
|
||||
|
||||
|
در مکافات بدان باشند نیکان هم شریک
خشک و تر سوزد بهم چون آتش افتدپنبه را
__________________
. . .ای مردمان ای مردمان از من نيايد مردمی ديوانه هم ننديشد آن كاندر دل انديشيده ام «اگر تنهاترین تنهایان جهان باشم خدا با من است» «او جانشین همهء نداشتنهای من است» «معلّم شهید دکتر علی شریعتی»
تا عاقل به دنبال پل می گشت دیوونه از رودخونه گذشت ...
|
 |
| کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
حالت خطی
|
|
اکنون ساعت 10:58 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.