بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie

فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie مباحث مربوط به فیلم سینما تلویزیون و تئاتر در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #171  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آخرین پادشاه اسکاتلند - THE LAST KING OF SCOTLAND





سال تولید : ۲۰۰۶
کشور تولیدکننده : انگلستان
محصول : لیزا برایر، چارلز استیل، آندره‌آ کالدروود و کریستین روپرت
کارگردان : کوین مک‌دانلد
فیلمنامه‌نویس : جرمی براک، پیتر مورگان و جایلز فودن
فیلمبردار : آنتونی داد منتله
آهنگساز(موسیقی متن) : الکس هفس
هنرپیشگان : فارست ویتاکر، جیمز مک‌ایوی، کری واشینگتن، گیلیان آندرسن، سایمن مک‌برنی و آدام کوتس
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۳ دقیقه


در سال ۱۹۷۱، ̎نیکلاس گریگان̎ (مک ایوی)، پزشکِ تازه فارغ‌التحصیل شدهٔ اسکاتلندی، برای فرار از فشارهای پدر پُرتوقع خود از اسکاتلند به اوگاندا می‌رود. ̎نیکلاس̎ وقتی به آن کشور آفریقائی پا می‌گذارد که ̎ژنرال ایدی امین̎ (ویتاکر) با کودتائی نظامی به قدرت رسیده است. ̎امین̎، رهبر محبوب و کاریزاماتیکی است. وقتی ̎امین̎ در تصادف اتوموبیل مجروح می‌شود، ̎نیکلاس̎ در همان نزدیکی محل حادثه است و بنابراین او را به سروقت مجروح می‌برند تا ̎امین̎ را پانسمان کند. ̎امین̎ از جوان اسکاتلندی خوشش می‌آید و به او پیشنهاد می‌دهد تا پزشک شخصی‌اش شود. این سمتی است که ̎نیکلاس̎ نمی‌تواند رد کند ـ اگرچه بعدها آرزو می‌کند کاش آن را رد می‌کرد. ابتدا، تجربهٔ زندگی در محل اقامت ̎ایدی امین̎، خیلی هم به طبع ̎نیکلاس̎ خوش می‌آید ولی به‌محض آن‌که کج‌خیالی‌های حاکم اوگاندا خودی نشان می‌دهند، ̎نیکلاس̎ متوجه می‌شود که هیچ‌کس از آتش خشم او در امان نیست. موقعیت خود او بسیار پیچیده است. به‌خصوص که روابطی نیز با همسر سوم ̎امین̎ (واشینگتن) ـ که از سوی شوهرش نادیده گرفته شده ـ برقرار کرده است. هر روز که می‌گذرد، اتکای ̎ایدی امین̎ به سربازهایش بیشتر و به مشاوران غیرنظامی‌اش کمتر شده است و دشمنانش نیز دسته ـ دسته ناپدید می‌شوند.
● بازیگران خارق‌العاده با تلنگر یا بارقهٔ تهدیدآمیز نگاهی، صحنه را به آتش می‌کشند. در این تریلر سیاسی صحنه‌ای هست که ویتاکر دقیقاً همین کار را می‌کند: نزدیک کلینیکی روستائی، برای ̎ایدی امین̎ یک حادثهٔ کوچک رانندگی رخ داده است. ̎گریگان̎ زخم ̎امین̎ را کنار جاده پانسمان می‌کند و با درماندگی می‌کوشد به زندگی گاوی که در حادثه مجروح شده پایان دهد. به همین دلیل هفت‌تیر ̎امین̎ را می‌قاپد و به طرف گاو شلیک می‌کند.. بلافاصله قطع می‌شود به رئیس‌جمهور که نگاهی به دکتر می‌اندازد که از آن گلوله هم کشنده‌تر است. این حادثه در واقع آغاز آشنائی ̎امین̎ و ̎گریگان̎ است. چون بلافاصله ̎امین̎ پی می‌برد که دکتر قصد بدی نداشته و تازه اسکاتلندی است و ̎امین̎ هم که عاشق اسکاتلند و به‌خصوص ساز نی‌انبان اسکاتلندی بود. آخرین پادشاه اسکاتلند گرچه حکایت زندگی این دکتر است ولی فیلم، فیلم ویتاکر است و یادآور زیر آتش (راجر اسپاتیس‌وود، ۱۹۸۳) که از پس‌زمینهٔ سیاسی وقایع نیکاراگوئه برای رسیدن به مقاصد دراماتیک پُرمایه‌اش استفاده کرده است. مک‌دانلد که اصلاً مستندساز است در این‌جا نخستین فیلم سینمائی‌اش را ساخته؛ فیلمی که ساده و بدون زرق و برق تصویر شده و با اثری از ریدلی اسکات یا آلن پارکر اشتباه گرفته نمی‌شود. ضرباهنگش سریع است و فیلم‌نامه‌ای بدون گفت‌وگوهای زیاد و خسته‌کننده دارد. حس و حال فیلم ـ نه‌تنها دکورش بلکه تکنیک آن هم ـ خیلی به فیلم‌های دهه ۱۹۷۰ می‌زند ـ ویتاکر که در گذشته نقش‌های متنوعی را ـ از ̎چارلی‌ پاکر̎ در پرنده (کلینت ایست‌وود، ۱۹۸۸) گرفته تا سربازی بریتانیائی در بازی آشکار (نیل جوردن، ۱۹۹۲) ـ ایفا کرده، یک شخصیت فراموش نشدنی دیگر به طیف گستردهٔ نقش‌های سینمائی‌اش افزوده است.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #172  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بلید - BLADE





سال تولید : ۱۹۹۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : پیتر فرانکفورت، رابرت انگلمن و وسلی اسنایپس
کارگردان : استیون نورینگتن
فیلمنامه‌نویس : دیوید گویر، بر مبنای شخصیتی خلق شده توسط مارو وولفمن و جین کولن
فیلمبردار : تئو وان د ساند
آهنگساز(موسیقی متن) : مارک ایشم
هنرپیشگان : اسنایپس، استیون دورف، کریس کریستوفرسن، نبوش رایت، دانل لوگ، اودوکیر، آرلی جوور، تریسی لردز و کوین پاتریک والز
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه


یک خون‌آشام، مادر ̎بلید̎ را در دورهٔ بارداری‌اش می‌گزد؛ او هنگام مرگ، ناخواسته تمام خصوصیات خوب یک خون‌آشام به همراه بهترین ویژگی‌های انسانی را به پسرش منتقل می‌کند. تا اینکه ̎بلید̎ (اسنایپس) رشد می‌کند و به شکارچی خون‌آشام‌ها تبدیل می‌شود تا انتقام مرگ مادرش را بگیرد. خون‌آشام‌ها که تقریباً به تمام سازمان‌های مهم نفوذ کرده‌اند، برای فراخوان ̎لاماگرا̎، خداوند خون، به خون ̎بلید̎ احتیاج پیدا می‌کنند تا بتوانند بر انسان‌ها حکومت کنند...
● در واقع با فانتزی ـ ترسناک بلید (و نه ماتریسک برادران واچووسکی، ۱۹۹۹) است که دورهٔ تازه فیلم‌های اکشن آغاز می‌شود. فیلم در ترکیب اکشن و جلوه‌های ویژه (به‌خصوص در صحنهٔ آغازین) متفاوت و موفق عمل می‌کند. به‌جزء این، انتظار بیشتری نیز نباید داشت. ̎بلید̎ یکی از نخستین قهرمانان آفریقائی ـ آمریکائی داستان‌های مصور است که (با طراحی کولن و قصهٔ وولفمن) در سال ۱۹۷۳ پا به عرصه گذاشت. و حالا برای تولد سینمائی آن شاید کمی هم دیر شده باشد. منطق فیلم، منطق داستان‌های مصور است و از جمله اسنایپس، دورف،... و بقیه را اینجا نباید بازیگر دانست، چرا که صرفاً به شخصیت‌هائی کارتونی قرار بوده جان ببخشند. با این نظر کار نورینگتن (که پیش از این بیشتر متخصص جلوه‌های ویژه و طراح گریم بوده) را در استفاده از فیلم‌های سیاه‌پوستی، هنگ‌کنگی، ویدئو کلیپ‌ها، فرهنگ کلوب‌های مدل بالا،... برای خلق دنیائی دو بعدی باید موفق ارزیابی کرد. (نه او و نه فیلم‌نامه‌نویسش به تنش دراماتیک قصهٔ اصلی، جنگ یا سازش ̎بلید̎ با خون‌آشام‌ها، اعتنائی نداشته‌اند.) تصاویر وان د ساند، فیلم‌بردار هلندی، درخشان هستند و حضور اودوکیر (بازیگر آلمانی فیلم‌های اندی وارهول/پل‌موریسی، از جمله خون دراکولا، ۱۹۷۴) در نقش رئیس خون‌آشام‌ها به یادماندنی است. دنباله‌ها: بلید ۲ (گیلرمو دل‌تورو، ۲۰۰۲) و بلید: قسمت سوم (دیوید گویر، ۲۰۰۴).
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #173  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نیدین - Nadine





سال تولید : ۱۹۸۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : آرلن دانوون
کارگردان : رابرت بنتن
فیلمنامه‌نویس : رابرت بنتن
فیلمبردار : نستور آلمندروس
آهنگساز(موسیقی متن) : هوارد شور.
هنرپیشگان : جف بریجز، کیم بیسینگر، ریپ تورن، گوئن وردن، گلن هدلی، جری استیلر، جی پاترسن، ویلیام یومنز، گاری گروبز، میکی جونز، بلو دکرت و هارلان جوردان.
نوع فیلم : رنگی، ۸۳ دقیقه.


آستین تکزاس، سال 1954. هنگامی که «نیدین هایتاور» (بیسینگر) تلاش می‌کند تا چند عکس رسوا را که «ریمونداسکوبار» (استیلر) از او گرفته پس بگیرد، شاهدِ کشته شدن او می‌شود و چند عکسِ به خیال خودش «هنری» را برمی‌دارد. «نیدین» با این حیله که می‌خواهد برگه تقاضای طلاق همسرش، «ورنن» (بریجز) را امضا کند، او را به دفتر مقتول می‌کشاند. در آنجا هر دو متوجه حضور پلیس می‌شوند، و به همین دلیل از معرکه می‌گریزند. اما «فلوید» (جونز)، یکی از آدم‌های «بافورد پاپ» (تورن)، «نیدین» را می‌رباید و او را در نزدیکی یک استادیوم ورزشی پنهان می‌کند. «ورنن» متوجه می‌شود آن عکس‌های به اصطلاح «هنری»، مشخص کننده مسیر توسعه یک جاده هستند، به همین دلیل آنها را به یک آشنای وکیلش، «دوایت» (پاترسن) نشان می‌دهد. «فلوید»، «ورنن» را به محل اختفای «نیدین» می‌برد اما از دادن عکس‌ها خودداری می‌کند. «نیدین» و «ورنن» از آنجا می‌گریزند. صبح روز بعد، «نیدین» متوجه می‌شود که باردار است. پس از تعقیب و گریزهای فراوان آنان به خانه «دوایت» می‌روند و در آنجا با «بافورد پاپ» مواجه می‌شوند. آنان «نیدین» را گروگان می‌گیرند و «ورنن» چاره‌ای جز تحویل عکس‌ها ندارد. «ورنن» و «نیدین» را گروگان می‌گیرند و «ورنن» چاره‌ای جز تحویل عکس‌ها ندارد. «ورنن» و «نیدین» با «بافورد» و دوستانش درگیر می‌شوند و به شکلی تصادفی از پس آنان برمی‌آیند. در اداره پلیس، «ورنن» جریان را تعریف می‌کند؛ ضمن اینکه عکس‌های رسوای همسرش را نیز می‌بیند. حالا «نیدین» از «ورنن» می‌خواهد که به او اعتماد کند.
* ادای دین و ستایش بنتن از فیلم‌های رده ب سینمای آمریکا، که مایه‌هائی از فیلم‌نامه موفق و جریان‌ساز بانی و کلاید (آرتور پن، 1967) را نیز در خود دارد. فیلمی دوست‌داشتنی و مهیج که صحنه نهائی آن در اداره پلیس، «ورنن» و تماشاگر را توأمان در برابر پرسشی اخلاقی و سخت قرار می‌دهد: چگونه می‌توان با مشاهده آن عکس‌ها، همچنان «نیدین» را دوست داشت و به او اعتماد کرد. جسارت بنتن نیز در همین نکته است که برخلاف سنت هیچکاک‌ی که در آن قهرمان باگذراندن «هفت خوانِ» مشکلات و مصایب، تاوان گناه اولیه را می‌دهد، و به‌نوعی آرامش و رستگاری دنیوی می‌رسد، اینجا در پایان فیلم دو قهرمانِ داستان، ظاهراً به همان معضل آغازین بازمی‌گردند و در برابر یک پرسش دشوار قرار می‌گیرند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #174  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

استلا دالاس - Stella Dallas





سال تولید : ۱۹۳۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ساموئل گلدوین
کارگردان : کینگ ویدور
فیلمنامه‌نویس : سارا ی. میسن و ویکتور هیرمن، برمبنای رمان آلیور هیگینز پراوتی و نمایش‌نامه‌‌ای نوشته هاری واگ‌استاف گریبل و گرترود پورسل.
فیلمبردار : رودولف ماته.
هنرپیشگان : باربارا استانویک، جان بولز، آن شرلی، باربارا اونیل، آلن هیل و گرترود شورت.
نوع فیلم : سیاه و سفید. ۱۰۴ دقیقه.


جوان اصیل‌زاده‌ای به‌نام "استیون دالاس" (بولز) پس از ورشکستگی خانواده و خودکشی پدرش، نامزدی‌اش را با "هلن موریسن" (اونیل) به هم می‌زند و به شهر کوچک نیوانگلند می‌رود تا زندگی تازهای را شروع کند. او به‌زودی با زنی عامی، "استلا" (استانویک) ازدواج می‌کند و صاحب دختری می‌شود. با این همه، فاصله طبقاتی زن و شوهر فرصت تفاهم و محبت را فراهم نمی‌کند. تا سرانجام "استیون" برای کار رهسپار نیویورک می‌شود اما "استلا" از ترس تفاهم نداشتن با دوستان و اطرافیان طبقه بالای او، از هم‌راهی خودداری می‌کند. سال‌ها می‌گذرد و "استلا" غرق در زندگی بی‌بندوباری می‌شود، در حالی که همیشه برای دخترش مادری نمونه است...
٭ ملودرامی فراموش نشدنی، عامه پسندترین فیلم ویدور و، شاید بهترین کار استانویک. در این فیلم استانویک سی‌ساله بود و در بیشتر صحنه‌ها می‌بایست نقش مادری جاافتاده را بازی می‌کرد. هیل، بولز و اونیل نیز قابل قبول جلوه می‌کنند. بازسازی فیلم، استلا (جان بورمن، ۱۹۹۱) با وجود همکاری بت میدلر به موفقیتی دست پیدا نمی‌کند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #175  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

از فضای خارج زمین آمد - It Came From Outer Space





سال تولید : ۱۹۵۳
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : جک آرنولد
فیلمنامه‌نویس : هاری ا******، برمبنای داستان شهاب آسمانی نوشته ری برادبری.
فیلمبردار : کلیفورد استاین.
آهنگساز(موسیقی متن) : هرمن استاین.
هنرپیشگان : ریچارد کارلسن، باربارا راش، چارلز دریک، راسل جانسن، کاتلین هیوز، دیو ویلاک و آلن دکستر.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۸۱ دقیقه.


اکثر اهالی شهری کوچک،"جان پوتنام" (کارلسن)، ستاره‌شناسی را که تنها زندگی می‌کند آدمی عجیب و غریب می‌پندارند و به او بدگمانند. "پوتنام" شبی در کمال تعجب می‌بیند چیزی که او یک شهاب می‌پنداشت، بشقاب پرنده است و مخلوقات بیگانه آن هم توانائی نامرئی شدن دارند و هم می‌توانند خود را به هئیت زمینی‌ها درآورند. هنگامی که او سعی می‌کند وجود چنین مخلوقاتی را به اهالی شهر ثابت کند، کسی حرفش را جدی نمی‌گیرد. تا این‌که سرانجام با برقراری رابطه با بیگانه متوجه می‌شود آنان اهداف مخرب و تهدیدآمیزی در سر ندارند. اما در این زمان دیگر کنترل احساسات اهالی شهر که متوجه قضیه شده‌اند کار آسانی نیست...
٭ این فیلم، سه بعدی از آثار ممتاز افسانه ـ علمی دهه ۱۹۵۰ است که دل جنگ سرد بیرون آمدند. از فضای خارج زمین آمد را می‌توان در رده آثار ضد سناتور مکارتی نیز قرار داد. فیلم برخلاف نسخه کلاسیک حمله ربایندگان جسم (دان سیگل، ۱۹۵۶)، از موضعی انفعالی، صرفاً به طرد و نفی سازش‌کاران و کسانی که هم رنگ جماعت شدند بسنده می‌کند، بلکه به دفاع آشکار از آدم‌‌های "متفاوتی" که در موضع خود باقی ماندند، می‌پردازد. از فضای خارج زمین آمد در واقع "فیلم نوآر"ی در ژانر افسانه ـ علمی است. این فیلم، اثر نخستین کارگردانش آرنولد در ژانر افسانه ـ علمی به‌شمار می‌آمد که پس از این، حضورش در این عرصه را با آثاری چون تارانتولا (۱۹۵۵) و به‌ویژه شاهکاراش در این عرصه، مردی که به‌طرزی باورنکردنی کوچک می‌شد (۱۹۵۷)، تداوم بخشید.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #176  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

گروگان‌گیری در قطار زیرزمینی - The Taking Of Pelham 123





سال تولید : ۱۹۷۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : گابریل کاتسکا و ادگار شِریک
کارگردان : جوزف سارجنت
فیلمنامه‌نویس : پیتر استون، برمبنای رمانی نوشته جان گادی.
فیلمبردار : اوئن رویزمن
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید شایر
هنرپیشگان : والتر ماتا، رابرت شا، مارتین بالسام، هکتور الیزوندو، ارل هیندمن، جیمز برودریک، دیک اونیل و لی والاس.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه.


«ستوان گاربر» (ماتا) باخبر می‌شود که چهار فرد مسلح - «آقای آبی» (شا)، «آقای سبز» (بالسام)، «آقای خاکستری» (الیزوندو) و «آقای قهوه‌ای» (هیندمن) - یک قطار زیرزمینی پُرجمعیت (پلهم 123) را ربوده‌اند و تقاضای یک میلیون دلار باج کرده‌اند. یک ساعت برای تحویل پول فرصت داده شده و اگر تأخیر بشود، آنان در هر دقیقه یک مسافر را می‌کشند. در حالی که سیستم متروی نیویورک تقریباً متوقف شدهاست. «آقای آبی» تقاضاهایش را با بی‌سیم به «گاربر» می‌گوید. شهردار (والاس) پس از ترددیدهای بسیار، بالاخره با پرداخت پول موافقت می‌کند و در نهایت پول درست به‌موقع تحویل داده می‌شود. «آبی» به «گاربر» دستور می‌دهد که با به کار انداختن مترو، باز گذاشتن مسیر و جمع کردن افراد پلیس از ایستگاه‌ها، راه فرار آنان را هموار کند. سپس با راه‌اندازی مکانیسمی در قطار که بی‌نیاز از راننده می‌تواند به راهش ادامه دهد، چهار سارق از قطار به بیرون می‌پرند و تمام مسافران را در قطاری که با سرعتی دیوانه‌وار حرکت می‌کند، تنها می‌گذارند. «گاربر» از طریق ایستگاهی که گروه امیدوار است بتواند از آن فرار کند، وارد مترو می‌شود. «آقای سبز» موفق به خروج می‌شود؛ «آقای قهوه‌ای» را به خاطر نافرمانی می‌کشد؛ و وقتی «آقای آبی» می‌فهمد که محاصره شده، خودکشی می‌کند. در اینجا، قطار به لطف مکانیسمی در قطارها که اگر سرعت از حد مشخصی بالاتر رفت، خودبه‌خود ترمز می‌کند، متوقف می‌شود. «گاربر» نیز در جست‌وجوی «آقای سبز»، بالاخره او را گیر می‌اندازد.
* در فیلم نامه بیش از شخصیت پردازی به حادثه‌پردازی توجه شده است. از این نظر فیلم موفق است، هرچند اصالت کار فدای ایجاد تعلیق می‌شود. طرح داستانی فیلم واضح و بی‌ابهام می‌نماید و سازجنت در کارگردانی ضرباهنگ سریع و مناسبی دارد. اما نقطه قوت فیلم عمدتاً در بازیگری و خصوصاً جذابیت‌های کار ماتا و شا نهفته است که در مجموع اثر را به فیلم اکشنی سرگرم کننده و بی‌ادعا بدل می‌کنند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #177  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

آهنگ شهرزاد - Song Of Scheherzade





سال تولید : ۱۹۴۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : والتر رایش
فیلمنامه‌نویس : والتر رایش
فیلمبردار : هال مور و ویلیام و. اسکال
هنرپیشگان : ایوون د کارلو، برایان دانلوی، ژان پی‌یر اومون، ایو آردن، فیلیپ رید، چارلز کالمن، جان کوآلن و ریچارد لین.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۶ دقیقه.


"نیکلای ریمسکی ـ کورساکوف" (اومون) پس از سفری به دور دنیا با "کارا د تالاورا" (د کارلو)، رقاص اسپانیائی آشنا می‌شود. شور و اشتیاق "کارا" به آهنگ‌ساز الهام می‌دهد تا اثر بزرگ خود "ترانه شهرزاد" را بسازد. آن دو دل‌باخته یکدیگر می‌شوند اما شرایط روزگار از هم جدای‌شان می‌کند. زمان اجرای اثر "کورساکوف" در اپرای سن پترزبورگ فرا می‌رسد و "کارا" به‌عنوان رقصنده در نقش اول نمایش باله اثر ظاهر می‌شود...
٭ سرگذشت کورساکوف آهنگساز برجسته روس، دست‌مایه این اثر موزیکال سرگرم‌کننده اما سطحی قرار گرفته است. کارگردانی رایش براساس فیلم‌نامه‌ای از خودش سردستی و آشفته می‌نماید، موسیقی کورساکوف نیز که در سرتاسر اثر شینده می‌شود ضعف در روایت و شخصیت‌پردازی را جبران نمی‌کند. لهجه‌های گوناگون بازیگران نیز مشکلات کار را دامن می‌زند مایه‌ەای کمیک اپرائی مهمترین هامل بازیگران نیز مشکلات کار را دامن می‌زند. مایه‌های کمیک اپرائی مهمترین عامل جذابیت فیلم است. سرپرستی وجه موسیقائی فیلم را میکلوش روشا به‌عهده دارد.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #178  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

دختری با روبان زرد - She Wore A Yellow Ribbon





سال تولید : ۱۹۴۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جان فورد و مریان ک. کوپر
کارگردان : فورد
فیلمنامه‌نویس : فرانک نوجنت و لارنس استالینگر، برمبنای داستان‌های مهمانی جنگ و شکار بزرگ نوشته جیمز وارنر بلا.
فیلمبردار : وینتن هوچ و چارلز پ. بویل.
آهنگساز(موسیقی متن) : ریچارد هاگمن.
هنرپیشگان : جان وین، جوآن درو، بن جانسون، جان ایگار، هاری کاری جونیر، میلدرد نتویک، جرج اوبراین و ویکتور مک‌لاگلن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


ماجراهای آخرین روزهای خدمت "نیتان بریتلز" (وین) در سواره نظام، که به سرکوب حتی‌آلامکان کم تلفات سرخ‌پوستان تحریک شده و تعلیم راه و رسم زندگی در کسوت نظام به افسران زیردستش می‌گذرد...
٭ دومین بخش از سه گانه "سوار نظام" فورد (بخش اول: دژ آپاچی، ۱۹۴۸ و بخش سوم: ریو گرانده، ۱۹۵۰) و بهترین آن‌ها؛ با یکی از بهترین بازی‌های وین که محبوب خودش نیز بود. فیلم به‌طرز حیرت‌انگیزی به جای این‌که وابسته به روایت باشد، شرح ظریف و گزارش گونه‌ای از زندگی، کار و عشق در محیط سواره‌نظام به‌دست می‌دهد. تکیه فورد بر جزئیات رفتار شخصیت‌ها (مثلاً در صحنه‌ای که وین برای خواندن تقدیم‌نامه پشت ساعتی که هدیه گرفته، با حالتی خجالتی و در عین حال متین عینکش را به چشم می‌زند) و ایجاد توازن میان طنز و احساسات ژرف، کم‌نظیر است. تصاویر زیبای طبیعت غرب "وحشی" ملهم از نقاشی‌های فردریک رمینگتن، حاصل کار فیلم‌برداری هوچ هستند.
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #179  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نقاب زورو - The Mask of Zorro





سال تولید : ۱۹۹۸
کشور تولیدکننده : آمریکا و مکزیک
محصول : دیوید فاستر و داگ کلیبورن
کارگردان : مارتین کامبل
فیلمنامه‌نویس : تری روسیو، تد الیوت و جان اسکو، برمبنای داستانی نوشتهٔ رندال جانسن، روسیو و الیوت از شخصیت &#۷۸۲;زورو&#۷۸۲;، خلق شده توسط جانستن مکالی
فیلمبردار : فیل میهیو
آهنگساز(موسیقی متن) : جیمز هورنر
هنرپیشگان : آنتونیو باندراس، خوزه ماریا د تاویرا، آنتونی هاپکینز، دیه‌گو سیرس، امیلیانو گرا، کاترین زیتا جونز، استوارت ویلسن و مت‌لچر.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۶ دقیقه.


̎دون دیه‌گو دلاوگا̎ یا همان ̎زورو̎ (هاپکینز) پس از قتل همسر و تصاحب دخترش، ̎النا̎ به دست دشمن و رقیبش، ̎دون رافائل مونته‌رو̎ (ویلسن) می‌خواهد از اوانتقام بگیرد. پس از تحمل بیست سال زندان، قهرمان افسانه‌ای یک جوان گم‌نام و کم‌تجربه به‌نام ̎الخاندرو موری‌یتا̎ (باندراس) را تربیت می‌کند تا با ̎مونته‌رو̎ روبه‌رو شود. در حالی که ̎موری‌یتا̎ خودش نیز به خاطر کشته شدن برادرش به دست معاون ̎مونته‌رو̎، ̎کاپیتان هریسن لاو̎ (لچر) قصد انتقام‌گیری دارد. پس از تمرین و آموزش‌های بسیار ̎دون دیه‌گو̎ در شمشیرزنی، یک ̎زورو̎ی جدید ظاهر می‌شود و دل از ̎النا̎ (زیتا جونز) که تبدیل به زن جوانی شده، می‌رباید..
● ̎زورو̎ در سال ۱۹۱۹ توسط مکالی خلق شد و خیلی زود به همت داگلاس فربنکس به فیلم درآمد (علامت زوروی فرد نیبلو، ۱۹۲۰). پس از آن نیز بارها در قالب فیلم‌های سینمائی، مجموعه‌های تلویزیونی و حتی نقاشی متحرک‌ها امتحان محبوبیتش را به تماشاگرانی در سراسر دنیا پس داد. اما در سال‌های آخر قرن بیستم که هالیوود یک سر در سیطرهٔ فیلم‌های عظیم سرشار از جلوه‌های ویژه به سر می‌برد، کسی انتظار بازگشت به الگوی فیلم‌های عظیم سرشار از جلوه‌های ویژه به سر می‌برد، کسی انتظار بازگشت به الگوی فیلم‌های ماجرائی قدیمی را نداشت. و عجیب‌تر این که نقاب زورو چندان ناموفق نیست. به ترتیبی که صحنه‌های شمشیربازی و تعقیب و گریز هیجان‌انگیز هستند (یادآور فیلم‌های ارول فلین) و سه بازیگر اصلی (هاپکینز، باندراس و زیتا جونز) به نقش ̎زورو̎ را به عهده می‌گیرد). کامبل نیز در کار با عناصر قدیمی برای عرضه حال و هوائی جدید (به سبک و سیاقی که در چشم طلائی، ۱۹۹۵، کارکرده بود) موفق است. پیش از او ابتدا خولیومدم اسپانیائی از طرف استنلی کوبریک (که سنجاب قرمز، ۱۹۹۳، را از او دیده بود) به استیون اسپیلبرگ (تهیه کنندهٔ اجرائی) پیشنهاد شد. اما مدم ترجیح داد هالیوودی نشود و به اسپیلبرگ پاسخ منفی داد. سپس روبرتو رودریگس خود را علاقه‌مند پروژه نشان داد که این بار اسپیلبرگ او را مناسب ندانست (به‌خاطر خشونتی که می‌خواست به روایت اضافه کند). دنباله: حماسهٔ زورو (کامبل، ۲۰۰۵).

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #180  
قدیمی 09-21-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

شریک جرم - COLLATERAL





سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : مایکل مان و جولی ریچاردسن
کارگردان : مان
فیلمنامه‌نویس : استوارت بیتی
فیلمبردار : پل کامرون و دیون بیبی
آهنگساز(موسیقی متن) : جیمز نیوتن هوارد
هنرپیشگان : تام کروز، جیمی فاکس، جادا پینکت اسمیت، مارک رافالو، پیتر برگ، بروس مگیل و ریچارد ت. جونز
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه


̎ماکس̎ (فاکس) رانندهٔ تاکسی، امیدوار است یک روز کمپانی تاکسی‌رانی خودش را راه بیندازد. او یک شب، ̎آنی̎ (اسمیت) را سوار می‌کند؛ خانم وکیلی جذاب و خوش‌مشرب که پس از صحبت‌های صمیمانه‌ طی راه و پس از پرداخت کرایه‌اش، کارت ویزیتش را هم به ̎ماکس̎ می‌دهد. مشتری بعدی‌اش، ̎وینسنت̎ (کروز) به او پیشنهاد می‌کند که حاضر است پانصد دلار به او بدهد به شرط آن‌که در طول شب، در پنج مقصد متفاوت پیاده‌اش کند و منتظرش بماند تا کارش را انجام دهد. ̎ماکس̎ قبول می‌کند ولی خیلی زود پی می‌برد که ̎وینسنت̎ یک قاتل مزدور است و پولی به او پرداخته شده تا پنج شاهد را از میان بردارد ـ مردانی که می‌توانند با شهادت خود در دادگاهی که قرار است همین روزها برگزار شود، رهبران یک دارودستهٔ خطرناک مواد مخدر را به زندان بیندازند. در حالی‌که ̎ماکس̎ در شرایطی قرار گرفته که مجبور است به دستورات ̎وینسنت̎ تن در دهد، در نهایت راهی پیدا می‌کند که از جنایت‌های بیشتر ̎وینسنت̎ تن در دهد، در نهایت راهی پیدا می‌کند که از جنایت‌های بیشتر ̎وینسنت̎ جلوگیری کند و جان خودش را نیز نجات دهد ـ این عمل وقتی برایش حیاتی‌تر می‌شود که می‌فهمد ̎آنی̎ نیز در فهرست قربانیان ̎وینسنت̎ قرار دارد.
● شریک جرم از بهترین فیلم‌های مان نیست، اما از موفق‌ترین‌هایش به شمار می‌آید. مان تمام تلاش خود را به خرج داده تا از این فیلم‌نامهٔ پُرهیجان، اثری شخصی بیرون بکشد و در این مسیر، بعضی وقت‌ها موفق است، بعضی وقت‌ها نه. ضمن این‌که از تأثیر کروز به‌عنوان یکی از باهوش‌ترین و پُرنفوذترین ستاره‌های زمان خودش نباید غافل شد. این‌جا او با موهای جوگندمی، شمایلی از یک قاتل حرفه‌ای بروز می‌دهد که به چیزی جز هدفش فکر نمی‌کند. تصویری که مان از فضای شبانهٔ لس‌آنجلس ارائه می‌دهد کم‌نظیر است و یک صحنهٔ اکشن فیلم که در کلوبی شبانه می‌گذرد، اعتباری برای کارگردان به‌عنوان ̎فن‌سالار̎ به هم‌راه می‌آورد. فاکس در کنار کروز قرار است زوج مردانهٔ همیشگی فیلم‌های مان را شکل دهد، اما این‌بار رفاقتی شکل نمی‌گیرد. رابطهٔ آن دو عوض این‌که یک رفاقت مردانهٔ مان‌ی باشد، به گونه‌ای از برخورد میان خودآگاه و ناخودآگاه وجود انسانی دامن می‌زند. کروز ناخودآگاه پیچیده و مبهم و البته جذابی است که فاکسِ قانون‌گرا و آرام و سربه‌زیر را وسوسه می‌کند تا راه دیگری در مسیر زندگی‌اش انتخاب کند. راهی نه‌چندان متناسب با اخلاقیات زندگی روزمره، که به دنیای کارگردان هم نزدیک‌تر است.


__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:50 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها