بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > تاریخ

تاریخ تمامی مباحث مربوط به تاریخ ایران و جهان در این تالار

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 06-23-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض تاریخ بربریت - بربرها

تاریخ بربریت - بربرها


6) ادبیات و هنر
از روزگاران دیرین ، یگانه زبان فرهنگی بربرستان (سرزمین آماج تاخت و تاز کشور گشایان ) زبان فاتحان بیگانه بوده است ؛ ازینرو، نویسندگان بربر، اگر زبان کارتاژی را به کار نبرده باشند، دست کم از زبانهای لاتینی (نویسندگانی چون آپولئوس و قدیس آوگوستینوس )، یونانی (؟)، و عربی (ابن خلدون و بسیاری دیگر از نویسندگان مراکشی ) استفاده کرده اند و امروزه ، بیش از هر زبان دیگری ، آثار خود را به زبان فرانسه می نویسند. با اینهمه ، گونه ای «ادبیات بربری » کتبی و شفاهی وجود دارد که نشانه های آن ، اگرچه در سنگنبشته ها دیده نمی شود، در آثار دینی و ادعیة ملهم از زبان عربی و در متون یا داستانهایی که به درخواست پژوهشگران اروپایی به نگارش درآمده و همچنین در قوانین (که مقدار آنها بر روی هم چندان زیاد نیست )، و سرانجام در فرهنگ مردم (فولکلور) و شعر پدیدار است .

با وجود حمیّت و همّت در مطالعه و بررسی سنگنبشته های لیبیایی (رجوع کنید به بخش 5)، هنوز راز و رمز آنها کشف نشده و زبان بربری ، تا آنجا که خبر داریم ، به خواندن آنها کمکی نکرده است . با این حال ، الفبای لیبیایی ، که استخراج آن به کمک سنگنبشته های دو زبانی میسر شده است ، به نظام الفبایی قدیمی ( tifinagh ، مفرد آن : ? ,

ذیلاً جدول ساده شدة رایجترین الفبای تفنغ ، برطبق آنچه فوکو به دست داده ، ارائه می شود (برای تفصیل بیشتر و مقایسه با الفبای لیبیایی رجوع کنید به بویژه ا.باسه ، 1948).

شاید بتوان گفت که نوشته های دینی ملهم از زبان عربی ، حدود دوازده اثر را شامل می شود و تنها تعداد اندکی از آنها منتشر شده است . این متون که به خط عربی با نشانه های ممیزة اضافی نوشته شده اند به تعلیم احکام اسلامی و تربیت عقیدتی اختصاص دارند.

آثاری از این دست که اکنون در اختیار داریم عبارت اند از: اقتباس گونه ای از مختصر ِ خلیل به نام اَلحَوْض که لوچیانی (الجزیره 1897) آن را تصحیح و ترجمه کرده است ؛ تکملة آن ، بحراالدُّموع ، که بخشی از آن را دوسلان در ضمیمة > تاریخ بربرها < به طبع رسانیده است (ج 4، ص 552 ـ562، تصحیح و ترجمة کامل این اثر به اهتمام استریکر در دست چاپ است )؛ قرآن حامیم و قرآن صالح بن طریف نیز به یک معنی از همین دسته آثارند ولی بکلی مفقود شده اند؛ متن بربری سه رساله ای که ابن تومَرْت به گویش تَشِلْحِت تالیف کرده است همین حال را دارد. از متون متعلّق به خوارج که احتمالاً فراوان بوده رسالة ابن غانم موسوم به المدّونة (رجوع کنید به موتیلینسکی ، ج 2، ص 64ـ 78) برجای مانده است . تعدادی از این آثار دینی (بخصوص حَوْض و بعضی دیگر که به صورت دستنویس موجودند رجوع کنید به رو ، 1949، ص 316ـ317) به نظم نوشته شده اند تا آسانتر به حافظه سپرده شوند، ولی متأسفانه پر از لغات عربی اند. در ردیف همین آثارند اشعار مذهبی چون اشعار صبی که موضوعش سرگذشت مرد جوانی است که به جستجوی پدر ومادر خویش به درکات جهنم می رود (ر. باسه ، 1879؛ گالان ـ پِرْنه ، ص 39ـ49)، اشعار سیدی حمّو (اشتومه ، 1895؛ جانستن ، 1909، ج 2، ص 100ـ101؛ همو، 1907؛ ژوستینار، 1928)؛ افسانة منظوم یوسف (لوبینیاک ، ص 359 به بعد)، روایتی از معراج پیامبر و تحریری از قصیدة بُرْدَه بوصیری * . ترجمه های عهد عتیق و عهد جدید به قلم مبلّغان پروتستان یا کاتولیک را نیز می توان در همین گروه جای داد.

اما آثار غیردینی بسیار نادرند؛ علاوه بر واژه نامه های عربی /بربری و کتب طبّ عامیانة متضمن فایدة عملی ، نوشته های موجود همه به راهنمایی محققّان اروپایی به نگارش درآمده اند؛ مانند > سفرنامة سیدی ابراهیم < به گویش تَشِلْحِتی دربارة افریقای غربی (نیومن ، ص 215ـ260، ترجمة باسه ، 1882)، یا وصف جبل نَفُوسَه به گویش نفوسی به قلم الشَّماخی (تصحیح و ترجمة موتیلینسکی ، الجزیره 1885). مجموعة قصه ای به نام کتاب الشِلحَه (دستنویس کتابخانة ملی پاریس ) را نیز می توان به این دسته افزود که تا حد زیادی مقتبس از بختیارنامه * و > صد شب < به نظر می آید (ر.باسه ، 1891؛ مستخرجی از آن به همت دوسلان ، دوروشمونتکس ، ر.باسه ، انتشار یافته است ). دستة دیگری که به این نوع نوشته ها تعلق دارند، روایات و متون مردم شناختی است که به درخواست پژوهشگران به نگارش درآمده است و آنان این نوشته ها را یا در بررسیهای خود دربارة گویشها درج کرده اند یا به صورت مجموعه های مستقل درآورده اند، از جمله : > نوشته های منثور طوارقی < از دوفوکو ، الجزیره 1922.

در این خصوص بیفایده نخواهد بود که از نشریة > مجموعة اسناد و مدارک بربری < نیز یاد کنیم که به مدیریت عالیجناب پدر روحانی داله در فورناسیونال (بلاد القبائل ) از 1326 ش /1947، علاوه بر مدارک زبان شناختی و مردم شناختی ، متون و حتی نمایشنامه های کوچک به زبان بربری منتشر می کند.

از قوانین جاری و معمول در میان بعضی از مردم بربر، تعداد اندکی به زبان اصلی انتشار یافته اند (رجوع کنید به بخش 4)؛ از این دسته ، آثار زیر را می توان نام برد: (بن سدیره ، > دورة زبان کبیلی < ، ص 295ـ355)؛ بولیفه ، «قانون ادئنی »، در > مجموعه خطابه ها... چهاردهمین کنگرة خاورشناسان < ، الجزیره 1905، ص 152ـ 178).

آثار فرهنگ عامه غنی و پرمایه نیست ، اما قصه های شگفت و مطایبه آمیز، حکایات ، داستان جانوران ، افسانه های تاریخی و دینی را زنانی که در شب نشینیها نقّالی می کنند سینه به سینه نقل و حفظ کرده اند و پژوهشگران همین نوع از فرهنگ مردم را آسانتر توانسته اند گرد آورند. علاوه بر مجموعه هایی از متون فرهنگ مردم که به صورت اسناد زبان شناختی عرضه شده اند، پژوهشنامه هایی نیز تهیه شده که چند تا از این قصه ها یا معماها در آنها وجود دارند.

سرانجام ، شعر غیردینی هرچند که سادگی بدوی خود را در ظاهر حفظ کرده ، احتمالاً اصیلترین فرآوردة ادبی است . ترانه هایی که جمع ، به هنگام رقصهای مذهبی (اَحیدو)، به ارتجال می سراید، لالاییها، نوحه ها و ذکر مصیبتها و سرودهای مذهبی بخش بزرگی از سنتها را دربردارند، لیکن در میان بربرها شاعران حرفه ای تمام عیار نیز هستند که عموماً فقط در بارة عشق و جنگ شعر می گویند. در مراکش شعرایی به نام اِمْدیازن n imdyaz (رجوع کنید به رو، 1928، ج 2، ص 237ـ242) سرتاسر کشور را در می نوردند و مانند خنیاگران ، رویدادهای مهم را به شعر درمی آورند، ولینعمتان احتمالی خود را می ستایند و کسانی را که نومیدشان کرده اند، ملامت و هجو می کنند. شاعرانی چون مُحَنْد او مُحَنْدِ قبائلی و داسِن ، شاعرة طوارقی ، شهرتی به دست آورده اند که محلی و البته گذرا است ، زیرا در سرزمینی که در آن راویان وجود ندارند آثار اینگونه شاعران که به کتابت درنیامده زود فراموش می شود.

هنر بربری نیز چندان شایان ذکر نیست ؛ شک نیست که کنده کاریها و نقاشیهای روی صخره ها به هیچ رو از کیفیت ذوقی و هنری خالی نیستند ولی این سؤال پیش می آید که آیا پدید آورندگان این آثار نیاکان همین بربرهای کنونی اند؟ به رغم آثار بزرگ معماری که بدانها اشاره کردیم (رجوع کنید به بخش 4) هیچ هنرِ واقعاً بربری که با هنر عربی واندلسی ـ مغربی قابل قیاس باشد وجود ندارد. حقیقت این است که بربر روستایی و در واقع بادیه نشین تنها در جستجوی به دست آوردن مایحتاج جاری سهل الانتقال است ؛ لذا هنرش محدود به تزیین لوازم روزانه است و از آن مهارت صنعتی فراتر نمی رود که بیشتر ناظر به تأمین رفاه است تا حصول لذّت بصر. فرآورده های هنری این قوم ، که گهگاه مشتریانی سخت مشتاق غرابت و سادگی دارد و در افریقای شمالی مراجع دولتی ، برای حفظ و بهبود سنتها و فنون ، از آن حمایت می کردند، محدود است به فرش ، چادر، حصیر، ابریشم دوزی ، حاشیه دوزی ، چینی آلات و ظروف سفالی ، آبنوسکاری ، زرگری ، ظروف برنجی و زرکوبی و نقره کوبی . ویژگی این تزیینات آن است که در آنها صرفاً از خطوط مستقیم (مثلث ، راه راه ، لوزی ، و خانه های شطرنجی ) استفاده شده است . مجسمه های چوبی کوچک واقع نما را، که با حرمت ساختن صور مجسم در اسلام مغایرت دارند، باید به آنها افزود.

منابع :

H. Balfet, "La Poterie des Ait Smail du Djurdjura," RAfr ., (1955), 289-340; A. Basset, "ـcritures libyque et touarةgue ", in Notices sur les caractةres إtrangers , by Ch. Fossey, Paris 1948; idem, "Littإrature berbةre", in Hist. des Litt ., Paris 1955, I, 886-890; H. Basset, Essai sur la littإrature des Berbةres , Algiers 1920; R. Basset, in Revue des traditions popul ., 1891; idem, Contes populaires berbةres , Paris 1887; idem, L'Insurrection algإrienne de 1871 dans les chansons kabyles , Louvain 1892; idem, Loqman berbةre , Paris 1890; idem, Nouveaux contes berbةres , Paris 1897; idem, Le poةme de ´abi , Paris 1879; Abbإ Chabot, Recueil des inscriptions libyques , Paris 1940; G. Chantrإaux, "Les Tissages dإcorإs chez les Beni-Mgild", Hesp ., (1945); idem, "Les Tissages sur mإtier de haute lisse ب Ait-Hichem et dans le Haut Sebaou", RAfr ., 1941-1942; J. M. Dallet, "Trois contes berbةrs", IBLA (1944); E. Dermenghem, Contes kabyles , Algieres 1945; E. Destaing, Textes berbةres en parler des Chleuh ¤ s du Sous , Paris 1940; Ch. de Foucauld, Poإsies touarةgues , Paris 1925-1930; P. Galand-Pernet, in Mإmorial A. Basset , Paris 1957; G. de Gironcourt, "L'Art chez les Touareg", in Rev. d'Eth. et de Sociol ., Jan.-Feb. 1914; A. Hanoteau, Essai de grammaire de la langue tamachek' , Paris 1860; A. Hanoteau, Poإsies populaires de la Kabylie du Jurjura , Paris 1867; Johnston, "Fad ¤ ma Tagurramt", in Actes du XIV e Congrةs des Orient , Algiers 1909.; idem, The songs of Sidi Hammou , London 1907; L. Justinard, "Poةmes chleuhs", RMM , 1925/2; idem, "Poإsies en dial. du Sous marocain d'aprةs un ms. arabico-berbةre", JA (1928); E. Laoust, "Chants berbةres contre l'occupation franµaise", in Mإmorial R. Basset , Paris 1928; idem, Contes berbةrs du Maroc, Paris 1949; Loubignac, Dial. des Zaian , Paris 1924-1925, Luciani, Chansons kabyles de Smail Azikkiou , Algiers 1899; G. Marµais, L'Art des Berbةres , Algiers 1956;G. Marcy, "ـtude des doc. إpigraphiques recueillis par M. Reygasse", RAfr ., (1937); idem, Les inscriptions libyques bilingues de l'Af. du N ., Paris 1936; idem,"Introd. ب un dإchiffrement mإthodique des inscriptions "tifinagh" du Sahara central", Hesp ., 1937/1-2; Th. Monod, L'Adrar Ahnet , Paris 1932, 135-139; idem, Gravures, peintures et inscriptions rupestres , Paris 1938; Motylinski, "Chanson berbةre de Djerba", in Bull. Corr. Afr ., 1885; idem, "Le manuscrit arabo-berbةre de Zouagha", in Actes du XIV e Congrةs des Orient. , Algiers 1909; Mouliإras, Les fourberies de Si Djeh'a, Oran 1891; idem, Lإgendes et contes merveilleux de la grande Kabylie , Paris 1893-1898; F.W. Newman, in JRAS (1848), tr. R. Basset, Paris 1882; F. Nicolas, "Poةmes touareg" in ETI , 1941-1942; L. Paul- Margueritte, Chants berbةres du Maroc, 1935; V. Piquet, Le peuple marocain, chap. xv â â â ; Leblanc de Prإbois, Essai de contes kabyles , Batna 1897; M. Reygasse, Contrib. ب l'إtude des gravures rupestres et inscrip. tifinar' du Sahara, central, Algiers 1932; P. Ricard, "Tissages berbةres des Ait Aissi", Hesp ., (1925); Riviةre , Recueil de contes populaires de la Kabylie du Jurjura , Paris 1882; A. Roux, in Actes du XXI e Congrةs des Orient ., Paris 1949; idem, "Un chant d'amdyaz, l'aةde berbةre du groupe linguistique beraber", in Mإm. H. Basset , Paris 1928; J. Servier, Chants des femmes de l'Aurةs , thesis, Sorbonne 1955 (unpublished); H. Stumme, Dichtkunst und Gedichte der Schlu ¦ h ¤ , Leipzig 1895; idem, "Elf Stدcke im Schilh ¤ a- Dialekt von Tazerwalt", ZDMG (1894); idem, Mجrchen der Berbern von Tamazratt, Leipzig 1900; idem, Mجrchen der Schluh ¤ von Tazerwalt , Leipzig 1895; A. Tovar, "Papeletas de epigrafia libica", in Bol del Semin. de Est. de Arte y Arquelogia , Valla dolid 1943-1944- and 1944-1945.

) / د.اسلام / ر. باسه ، ش . پلا (


========================
========================
منبع دانشنامه اسلام
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها