بازگشت   پی سی سیتی > هنر > موسيقی Music > موسیقی ایرانی

موسیقی ایرانی در این بخش به شناساندن بزرگان موسیقی ایران میپردازیم بیوگرافی ها عکس ها خاطرات و خدمات ... و همچنین اخبار و مسائل مربوط به موسیقی ایران در این بخش گنجانده میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #1  
قدیمی 01-14-2010
SHeRvin آواتار ها
SHeRvin SHeRvin آنلاین نیست.
ناظر و مدیر بخش موسیقی و سینما

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: Tehran
نوشته ها: 4,838
سپاسها: : 1,717

2,520 سپاس در 663 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض گفت‌وگو با هوشنگ‌کامکار،آهنگساز و مدیر گروه‌کامکار‌ها

«هوشنگ کامکار» آهنگساز و سرپرست گروه کامکار‌ها است. اما این بار به خاطر اجرائی از این گروه خانوادگی به سراغش نرفته‌ایم، بلکه ساخت قطعه‌ای به مناسبت سال مولانا، توسط وی و اجرای آن به وسیله ارکستر سمفونیک تهران در ششم و هفتم دی ماه، در جشنواره موسیقی فجر ما را بر آن داشت تا با وی به گفت‌وگویی بنشینیم.
یکی از شاخصه‌های « هوشنگ کامکار» که او را از دیگر هنرمندان ایرانی متمایز می‌کند، این است که هیچ ابایی از شفاف‌سازی و نقد صریح ندارد. از سوی دیگر برخلاف ناخودآگاه ذهنی پدر سالار ما، «هوشنگ کامکار» توجه و علاقه بسیاری به کار جوان‌تر‌ها دارد و اصلا به آنها معتقد است.



▪ فارغ از فعالیت‌های شما در حوزه موسیقی دستگاهی ایران، پیش از این هم سابقه همکاری با ارکستر سمفونیک تهران را داشته‌اید؟

ـ در این اجرای ارکستر سمفونیک، برادرم، ارسلان رهبری ارکستر را به عهده دارد. البته اثری از من به همراه، قطعاتی از برادرم در این کنسرت نواخته می‌شود. ارسلان هم، مایسر ارکستر - نوازنده اول ویلن - است. به خاطر اینکه الان ارکستر سمفونیک تهران رهبر ندارد. آقای «نادر مشایخی» هم گاهگاهی هستند و مصاحبه می‌کنند و خودشان را به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک معرفی می‌کنند. اما اگر ایشان رهبر بودند یا سر ارکستر می‌رفتند و کارها را رهبری می‌کردند. الان ارکستر سمفونیک تهران به مشکل برخورد کرده است و به ناچار چون کارها باید اجرا می‌شد، ارسلان رهبری‌اش را به عهده گرفت.



▪ بگذارید کمی‌عقب‌تر برویم و ببینیم که نغمه‌های موسیقی ایرانی از چه زمانی به وسیله ساز‌های غیر ایرانی و در قالب ارکسترال نواخته شد؟ و آیا استفاده از این نغمه‌ها در الگوها و قواعد موسیقی ارکسترال، باعث ایجاد تغییراتی در این نغمه‌ها شد یا خیر؟

ـ در مورد قسمت نخست سئوال شما یک تاریخ‌نویس باید این موضوع را بررسی کند. اما تا جایی که من می‌دانم از قبل از انقلاب و بسیار سال پیش، استادانی بودند که در این زمینه کار کردند. آهنگسازان بسیاری در ایران بودند که در این زمینه کار می‌کردند که از آن جمله می‌توان به «پرویز محمود»، «احمد پژمان»، «حسین دهلوی» و بسیاری دیگر اشاره کرد که کارهایی در این زمینه نوشته‌اند تا بتوان نغمه‌های موسیقی خودمان را با ارکستر سمفونیک اجرا کرد. بعد از انقلاب هم، آهنگسازان زیادی در این حوزه کار کرده‌اند که شما حتما آنها را می‌شناسید، چون آثارشان تولید و منتشر شده‌اند. اما در مورد تقدم و تاخرشان، من اطلاع دقیقی ندارم.


در مورد اتفاق وارد کردن عوامل موسیقی کلاسیک در موسیقی ایران و در موسیقی ما، کلنل وزیری خیلی فعالیت کردند. در زمینه‌ هارمونی، کنترپوان و.... و در هنرستان‌ها تدریس شد. اما به هر حال، باز شناسی این روند جزئی از تاریخ است و یک محقق می‌تواند در این زمینه پاسخگو باشد. اما اینکه این شیوه لطمه‌ای به موسیقی ما می‌زند یا نه، به نظر من، ما موسیقی‌های مختلفی داریم. گونه‌ای از این موسیقی‌ها، موسیقی سنتی ایران است. این موسیقی باید با همان شکلش ایجاد شود و نباید کار دیگری رویش انجام شود. چون موسیقی سنتی ما دارای تعاریف خاصی است. با ساز‌های ایرانی اجرا می‌شود. یک صدایی است و به صورت هدروفونیک اجرا می‌شود و همه یک ملودی را می‌نوازند. به هر حال بر اساس سیستم موسیقی دستگاهی ما است و فرم خاصی دارد. چهار مضرابی و تصنیفی و.... این به عنوان یک فرهنگ و پیش زمینه تاریخی می‌تواند همیشه وجود داشته باشد و اجرا شود. هیچ مشکلی نیست. همان طور که موسیقی دوره باروک، رنسانس و دوره‌های پیش از آن هم حتی در جاهایی از اروپا اجرا می‌شود و مردم هم گوش می‌دهند و مخاطب هم دارد. اصلا آدم دوست دارد بداند که در آن زمان چه موسیقی و با چه ساز‌هایی اجرا می‌شده است. هیچ اشکالی هم ندارد. منتها موسیقی ملی یک کشور به این معنا است که عوامل موسیقی جهانی با نغمات موسیقی و ساز‌ها و عواملی که در موسیقی ایران زمین است، ترکیب شود. به شکلی که تمام این تکنیک‌ها و زیبایی‌ها در خدمت زیبایی و تا حدی که امکان دارد، اصالت ملودی‌ها به کار گرفته شود و تمام تکنیک‌هایی که آهنگساز به کار گرفته از ساز‌ها و تکنیک‌های آهنگسازی، همه باید در خدمت بیان آن احساس ملی آهنگساز باشد. در واقع کاری که ارائه می‌دهد باید زیبا باشد. مسلم است که این نوع موسیقی ملی مثل موسیقی سنتی نیست که نگران این باشیم که به نغمه‌های اصیل موسیقی ما لطمه‌ای نزند. این موسیقی شکل خاص خودش را دارد. فرض کنید که شما ملودی کوچکی را از موسیقی محلی یا سمفونیک می‌گیرید و اگر بخواهید آن را با ارکستر سمفونیک اجرا کنید دیگر مثل سه تار و تار و سنتور نمی‌توانید آن را اجرا کنید. باید این ملودی بسط و گسترش پیدا کند و به اشکال مختلفی پیاده شود. زیرش ‌هارمونی بگذارید. کنترپوان بگذارید و... مسلما آن سنتی که شما از آن صحبت می‌کنید،

در این جنس از موسیقی از دست می‌رود و چند صدایی می‌شود. منتها باید آن حال و هوا و آن بوی ایرانی بودن را داشته باشد تا کسی که موسیقی را می‌شنود، بلافاصله بفهمد که آهنگساز این موسیقی یک ایرانی بوده و ملودی‌ها ایرانی است. این نوع موسیقی را می‌توان به جهان معرفی کرد و در جاهای دیگر هم اجرا کرد. به هر حال انواع موسیقی پاپ، مذهبی و... وجود دارد که از هم جدا هستند و هر یک ویژگی‌های خاص خودشان را دارند و در همدیگر هم نباید تداخل کنند. یک آهنگسازی که موسیقی ملی می‌نویسد، نباید یک هنرمند موسیقی سنتی را ملالت کند. آن هم ارزش خاص خودش را دارد. به همان اندازه‌ای که یک آهنگساز ملی ارزش دارد، به همان اندازه هم برای من یک موزیسین سنتی ارزش دارد. برای اینکه او هم توانایی‌های خودش را در آن کار نشان می‌دهد و این تداخل همیشه در طول تاریخ ما به موسیقی و موسیقیدان‌های ما لطمه زده است. یادم است در دوره گذشته دو هنرستان موسیقی ملی و عالی بود. اهالی هنرستان موسیقی عالی، گروه دیگر را ملامت می‌کردند، می‌گفتند; شما چیزی بلد نیستید، موسیقی ایرانی می‌زنید، شما سواد ندارید و... این بیچاره‌ها هم به جای اینکه تارشان را بزنند یا در حوزه موسیقی سنتی کار کنند، سازشان را عوض می‌کردند و به عنوان مثال ویلنسل می‌زدند تا بگویند که من فرنگی می‌زنم یا من موسیقی کلاسیک را می‌فهمم. این جدال بود. من خیلی‌ها را می‌شناسم که در هنرستان موسیقی ملی بودند، تار می‌زدند و بعد به خاطر اینکه سرزنش نشوند، کارشان را رها می‌کردند و موسیقی کلاسیک کار می‌کردند. این تداخل ارزش ننهادن به هنر یکی از این انواع است. من یک سرنا نواز خوب در لرستان، شاه میرزا مرادی، را بسیار ارزشمند می‌دانم. یک موزیسین به تمام معنا است. نمی‌توانیم بگوییم که چون موسیقی ملی با ارکستر بزرگ اجرا می‌شود، خیلی ارزشمند است. چون بسیاری از آثار با ارکستر دویست نفره هم اجرا شده است ولی پشیزی ارزش نداشته است. خیلی از کارها هم فقط با یک ساز نواخته شده‌اند و خیلی ارزش دارند. اثر «بند باز» استاد وزیری یا کار‌های دیگر ملی خودمان را گوش دهید و ببینید که با چند ساز سنتی اجرا شده‌اند که خیلی ارزش دارد. تکنیک درش هست و حرفی برای گفتن دارد. من در کنسرت‌های اخیر این نکته را بسیار دیده‌ام که چهار تا کمانچه، شش سنتور و.... و اصلا معلوم نیست که این ساز‌ها برای چه هستند. فکر می‌کنند اگر تعداد ساز‌ها زیاد باشد، مردم می‌گویند این کنسرت خیلی شکوهمند است. خودشان هم به آن عنوان کنسرت بزرگ را می‌دهند. شما هیچ وقت ندیده‌اید که ما در پوستر‌هایمان بنویسیم کنسرت بزرگ کامکار‌ها. اصلا بزرگ، معنی ندارد. مگر به تعداد است؟ اگر به تعداد مدعوینش می‌گوئید که از کجا می‌دانید که جمعیت زیادی به سالن می‌آیند؟ از این صفت‌ها برای گول زدن مردم و کشاندن آنها به داخل سالن استفاده می‌شود. شنیده‌ام که بعضی‌ها آنقدر به خودشان اعتماد دارند که می‌گویند ما برای بیز هم فلان قطعه را می‌زنیم. نمی‌خواهم نام ببرم. آخر از کجا می‌دانند که در انتهای کنسرت مردم بیز می‌خواهند یا نه؟ بیز یک چیزی است که در ازای کار عالی، مردم تقاضا می‌کنند. شاید هم این تقاضا را نداشته باشند. من همیشه گفته‌ام که چهار تا تار و سه تا سنتور را برای چه روی صحنه می‌آوری؟ اگر برای ولوم صدا می‌آوری که با انواع و اقسام دستگاه‌ها و سیستم‌های صوتی، آنقدر می‌توان این ولوم را بالا برد که سقف سالن با همان یک تار هم به آسمان برود. یا مواردی از این قبیل که طراحی لباس ما را فلان هنرمند ایتالیایی انجام داده است یا نورپرداز کنسرت را از فلان کشور آورده‌ایم. خب! این سئوال پیش می‌آید که این فرد به عنوان موزیسین می‌تواند در کنار این آدم‌ها باشد یا نه؟ معمولا این موارد را به کار می‌گیرند تا به مردم بفهمانند که کارمان خوب است. در صورتی که این طور نیست و با دو تا ساز هم می‌شود برنامه بسیار با ارزشی را اجرا کرد. با صد ساز هم می‌توان برنامه نازلی را روی صحنه آورد. در نهایت این که هر یک از این شاخه‌ها برای خودشان ویژگی‌های خاصی دارند که باید رعایت شود و سرانجام هم اثری که ارائه می‌شود باید زیبا و جذاب باشد و تا حدی مخاطب را جذب کند. البته به نظر من، فقط برای مخاطب کار کردن بسیار بد است و اصلا مخاطب را در نظر نگرفتن هم، همین طور.
__________________

and the roads becomes my bride

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 11:53 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها