بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 09-28-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نیمی‌ از‌ من‌ هست... سروده افشین علاء





نگاهی به مجموعه شعر «كودكانه‌ها و غزل» سروده افشین علاء



«كودكانه‌ها و غزل» عنوان مجموعه شعری است از افشین علاء كه بتازگی توسط انتشارات انجمن شاعران ایران چاپ و منتشر شده است. این مجموعه كه در 3 بخش جداگانه تنظیم شده است، تعدادی از غزل‌های افشین علاء را در كنار بخشی از سروده‌های كودك و نوجوان این شاعر نام آشنا دربردارد.

شاید بتوان گفت كه این كتاب تنها یك اشكال بزرگ دارد و آن هم مقدمه و دفاعیه محكم و عاطفی ساعد باقری است كه در ابتدای مجموعه می‌خوانیم.
آقای باقری در مقدمه كتاب ضمن اشاره به برخی ویژگی‌های اخلاقی شخصیتی افشین علاء و ذكر نمونه‌ای از برخی شعرهای او دست به نوعی قضاوت و پیش‌داوری زده و از طرفی هر گونه نقد و نظر و واكنش نسبت به سروده‌های این كتاب را پیشاپیش مورد نكوهش قرار داده است. نمی‌خواهم جزو آن دسته از «بیكارانی» باشم كه به قول باقری «به شمردن تعداد تركیب‌های این مجموعه سركار نقدنویسی در مجلات و روزنامه‌ها» می‌روند و دوست ندارم در زمره كسانی باشم كه باز به قول ایشان «نامور شدنشان را در تعریض و تعرض به نام‌آوران جستجو می‌كنند» چرا كه می‌توانم ادعا كنم از كودكی جزو دوستداران شعر و شخصیت افشین علاء بوده و هستم و با بسیاری از شعرهایش خاطره دارم و ساعت‌ها زندگی كرده‌ام، چه روزها كه این شعر و بسیاری دیگر از شعرهایش را زیرلب زمزمه كرده‌ام:

قلكت را آنقدر
باید از عاطفه لبریز كنی
كه اگر یك روز
از دستت
افتاد و شكست
همه جا عطر گل یاس پراكنده شود...


قصد نظریه‌پردازی و نقدنویسی هم ندارم؛ چرا كه به قول یكی از بزرگان نقدهایی كه این روزها در نشریات چاپ و منتشر می‌شوند، بیشتر یا نقد ژورنالیستی بوده یا book review ‌هستند تا نقد به معنای آكادمیك و تخصصی.
اما می‌خواهم به عنوان یك مخاطب شعر، یك علاقه‌مند و دوستدار شعر كه هر كتاب تازه شعری را بویژه اگر از شاعری نام آشنا باشد با حرص و ولع می‌خرم و می‌خوانم، احساس و نظر خود را نسبت به كتاب «كودكانه‌ها و غزل» بیان كنم.

واقعیت این است كه سخنان ساعد باقری در مقدمه كتاب بیشتر به بعد عاطفی و اندیشه شعر (عناصر معنوی شعر)‌ نظر دارد حال آن كه شعر بر پایه بهترین و كامل‌ترین تعاریفی كه از آن شده، از جمله تعریف دكتر شفیعی كدكنی پدیده‌ای است كه در زبان شكل می‌گیرد.

این نكته را هم فراموش نكنم كه همه می‌دانیم تا وقتی شاعری برای دل خودش شعر می‌گوید و شعرش را به مخاطب عرضه نكرده و به دست چاپ و نشر نسپرده است، طبیعتا كسی را با او كاری نیست؛ اما هنگامی كه شاعر تصمیم می‌گیرد سروده‌هایش را در معرض نشر قرار داده و به مخاطب عرضه كند، خواه‌ناخواه در مواجهه با آن از سوی مخاطب یا منتقد واكنش‌های گوناگونی ایجاد خواهد شد كه شاعر این مجموعه نیز با چاپ شعرهای بزرگسالش برای اولین بار باید در انتظار واكنش‌های مختلف از سوی طیف‌های گوناگون باشد.


..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید




  #2  
قدیمی 09-28-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ساقی! اگرم تا پر عنقا برسانی

گفتیم كه شعر پدیده‌ای زبانی است؛ اثری است كه در قالب زبان ارائه می‌شود و از آنجا كه زبان، پدیده‌ای پویا و مدام در حال تغییر و نو شدن است، شاعر نیز باید به قواعد زبانی و قراردادهای زبانی عصر خود پایبند باشد؛ چراكه او با مردم زمانه خود سخن می‌گوید، پس چه خوب است كه زبانش نزدیك به زبان رایج عصر خود باشد. اولین مساله‌ای كه در مواجهه با سروده‌های بخش اول كتاب یعنی غزل‌ها به چشم می‌خورد، همین مساله كهن بودن زبان شعر است كه در اغلب غزل‌ها مشهود است:



صد عقل مركب، دل پیچیده بباید
تا درك كند كیفیت سادگی‌ام را
ساقی! اگرم تا پر عنقا برسانی
از كف ندهم دولت آزادگی‌ام را
رهزنی را بنه فضیل آسا
رویگردان زغارت جان شو
اگر بار گناهانم عظیم است
چو یارم عیب‌پوش آمد چه بیم است؟
غیرت از كف رفت یاران، دوستی افسانه شد
زین بداقبالی سزد جانی نماند در تنی
مگرش كارگه حشر ببافد از نو
تار و پودی كه جدا گشته بدین سان از هم


برای همه كسانی كه تا به حال شعرهای كودك و نوجوان افشین علاء را با آن زبان نرم‌ امروزی خوانده‌اند، خواندن این ابیات كمی عجیب به نظر می‌آید.
البته كهن بودن زبان، واژه‌ها و تركیب‌ها ممكن است سبب دركنشدن معنای شعر از سوی مخاطب و احساس دوری و بیگانگی با آن شود كه این مشكل را می‌توان با مراجعه به فرهنگ لغت برطرف كرد. اما مشكل دیگری كه از این رهگذر ایجاد می‌شود، كهنگی و كلیشه‌ای شدن تصاویر شعر است.

طبیعتا خواننده امروزی شعر تجربه‌های حسی و عاطفی متفاوتی با مخاطب روزگاران قبل دارد. به همین سبب با این تصاویر و تركیبات احساس بیگانگی خواهد كرد. این كهنگی و كلیشه‌ای بودن در محدوده آرایه‌های ادبی و صنایع شعری هم به چشم می‌خورد. به عنوان مثال به این تضادها مراعات نظیرها و تلمیحات توجه كنید كه هیچ حرف و نگاه تازه‌ای در خود ندارند:


اگر حادث شود از ما خطایی
خطاپوشی تو را عهدی قدیم است
به ابرو زنی تیغ در چشم من
به مژگان زنم بوسه بر خنجرت
نزدیك‌تر از تیغ ندیدم به گل ای دوست
یك چند چه خواهد شد اگر خار تو باشم؟

رسد تا به هندوستان، طوطی دل
به جز چین زلف تو راهی ندارد


نكته‌ای كه باید بدان اشاره كرد این است كه زبان و تصاویر در همین تعداد اندك غزل‌ها یكدست نیست و گاه در كنار یك غزل كاملا قدمایی، غزلی كاملا امروزی و نو به چشم می‌خورد! این عدم یكدستی حتی گاه در میان ابیات یك غزل واحد هم مشهود است مثلا غزلی با این مطلع:




ناگهان با این بیت زیبا و امروزی به پایان می‌رسد:


با من كه حرف می‌زنی از خستگی نپرس
از پای تا سرم همه گوش است، بس نكن


و یا در غزل دیگری كه این گونه آغاز می‌شود:




غزل‌های این مجموعه از شاعری حكایت می‌كند كه به گونه‌ای از زمان و زبان مردم روزگار خود فاصله دارد
به چنین ابیاتی برمی‌خوریم كه زبانی كاملا امروزی و تازه دارند:








....
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 09-28-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض نیمی از من هست،نیم دیگرم خالی‌ست

این عدم یكدستی در محدوده تصاویر شعر هم مشاهده می‌شود. در كنار بسیاری از تصاویر كلیشه‌ای كهن، آنجا كه شاعر به بازآفرینی تصاویر كهن پرداخته و برخورد و نگاه تازه و خلاقانه‌ای با آنها داشته است، به تصاویر بدیع و زیبایی برمی‌خوریم كه قابل تاملند:


گر چه از چشم تو افتاده‌ام، از من مگریز
به مدد خیز كه افتاده‌ام از جای بلند
سرم از ابر چه كم داشت كه بر شانه خویش
نپذیرفتی‌اش ای كوه شكیبای بلند؟
بغض از گلوی صاعقه وا می‌كنی به خشم
با بوسه‌ای ز غنچه بی برگ و بار هم
كسی صدای مرا در زمین نمی‌شنود
فرشته‌ها سخنم را به آسمان ببرید

در این هوای سرد لباسی برای من
از جنس مهربانی عریان بیاوری
باید به جای زخم زبان‌های هر شبت
هر صبح بوسه‌های فراوان بیاوری


به هر تقدیر غزل‌های این مجموعه از شاعری حكایت می‌كنند كه به زبان شعر كهن كاملا مسلط بوده، بر وزن و قافیه و دقایق شعر قدیم احاطه داشته و مناسبات و ارتباط‌ها و تناسب‌های لفظی و معنوی را كه در شعر كهن كاربرد دارد كاملا می‌شناسد اما به گونه‌ای از زمان و زبان مردم روزگار خود فاصله دارد كه اگر او را نشناسیم گمان خواهیم كرد سال‌ها پیش می‌زیسته است!
در ابتدا گفتیم كتاب «كودكانه‌ها و غزل» به سه فصل تقسیم شده است. به جز بخش اول كه همه سروده‌های آن غزل است، مشخص نیست معیار گزینش شعرها در بخش دوم و سوم كتاب چه بوده است.

در بخش دوم یك چهارپاره، یك تركیب‌بند، یك ترجیع‌بند و دو شعر نیمایی آمده است كه همه این شعرها از زبانی ساده و روان برخوردارند و می‌توان آنها را در زمره شعرهای نوجوان شاعر قرار داد. اما فصل سوم كتاب هم شامل چند چهارپاره و نیمایی است كه برخی ساده‌تر بوده و به شعر كودك نزدیك‌ترند (مثل شعر طعم صلوات) و برخی در محدوده شعر نوجوان قرار می‌گیرند.

شعر «در سوگ مادرم» از شعرهای فصل دوم كتاب، جزو شعرهای خوب و تاثیرگذار مجموعه بوده كه به لحاظ عنصر عاطفه غنی است. هر چند به نظر می‌رسد این شعر می‌توانست اندكی موجزتر باشد و در برخی قسمت‌ها شاعر دچار زیاده‌گویی و در برخی بخش‌ها نیز مقهور قافیه در شعر نیمایی شده است:

... عصرها تكرار یك كابوس
در حیاط پشت خانه، روی رخت‌آویز
چادری گلدار می‌رقصد

یك نفر در گوش من می‌خواند این آواز:

«مادرت را باد با خود برد...»
می‌‌گریزم تا نگوید باز
می‌خزم كنج اتاق خالی مادر
گنجه را وا می‌كنم، بو می‌كشم یكسر...
عینكش را می‌كشم بر دیده پنهانی
كفش‌هایش را به روی لب
جانمازش را به پیشانی...
گنجه را می‌بندم و سر می‌نهم بر تخت
هق‌هقم را در لحافش می‌كنم پنهان ...
نیمی از من هست،
نیم دیگرم خالی‌ست
چون كه جای مادرم خالی‌ست ...


شعر «در كوچه‌های یوش» از شعرهای فصل دوم كتاب نیز به لحاظ رنگ و بوی اقلیمی و تصاویری كه شاعر از طبیعت محیط زندگی‌اش ارائه می‌دهد در خور تامل است:

... من دلم در یوش توی كوچه‌هاست
تا بپرسد خانه نیما كجاست؟
من دلم در پشت آن كوهی است كه
گله مهدی قلی آنجا رهاست
من خودم اینجایم اما این دلم
توی ده در خانه خیرالنساست
دوست دارم گم شوم در دره‌ها
دوست باشم با تمام بره‌ها

شعرهای بخش سوم كتاب همگی از زبانی طبیعی، ساده و روان برخوردارند اما همان گونه كه در سطور پیشین گفتیم ملاك انتخاب این شعرها از میان شعرهای كودك و نوجوان شاعر برای مخاطب مشخص نیست و شاید اگر قرار بود گزیده‌ای از شعرهای كودك ونوجوان افشین علاء در این مجموعه بیاید، جای خالی سروده‌های بسیار زیباتری از او احساس می‌شود.





...
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:58 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها