نمایش پست تنها
  #13  
قدیمی 12-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Exclamation کریم شیره ای، کل یوم، علی


امیر خان سلام! این روزها برای بار چندم ثابت کردی که بهترین هستی. آرام آرام، پله پله، ساکت و با آرامش به صدر جدول رسیدی و با شکست پرسپولیس همچنان رکورد شکست ناپذیری ات در برابر پرسپولیس را حفظ کردی. کرمان را به فوتبال برگرداندی و امروز در اصفهان آقایی می کنی! یادش بخیر وقتی که با همان اخلاق ترش و شیرین ات وسط زمین تمرین استقلال پای راست ات را روی توپ می گذاشتی و تمرین شاگردان کوچک و بزرگت را به تماشا می نشستی! یاد روزهایی که کنار زمین بالا و پایین می رفتی و به قول خیلی ها شلوغ می کردی بخیر. عجب روزگاری است اردشیر خان! چند بار سلام ات گفتیم، به استقبال ات آمدیم، با تو جام قهرمانی را بالای سر بردیم، با تو خندیدیم و گریه کردیم. اما از آنجایی که هر سلامی یک خداحافظی هم داشت، به خداحافظی با تو هم عادت کردیم. صحبت در مورد امیر قلعه نویی زیاد است. حتماً دیده ای و شندیه ای، خوانده ای و مانده ای! در این ماندی که امیر قلعه نویی چه کرد تا امروز، حتی در اوج موفقیت و اقتدار، چوب انتقاد را به دست گرفته و به جان موفق ترین مربی ایرانی دهه 80 افتاده اند؟ ما هم دیدیم و شنیدیم و خواندیم و ماندیم! خسته ایم امیر خان! خسته از اینکه هر وقت هستی شادیم و هر وقت نیستی غمگین. خسته از اینکه نیست گوش شنوایی که بشنود این درد بی درمان را! با تمام این صحبت ها امروز درد و دل ما بر می گردد به استقلال! استقلالی که اگر نبود امیر قلعه نویی نبود! استقلالی که اگر نبود هواداری نبود! استقلالی که من و ما و آنها عاشقانه می پرستیم اش! می دانم تو هم مانند ما در دل تمام موفقیت و اقتدار به استقلالی می اندیشی که با جان و دل دوست اش داری و طعم شیرین رسیدن به مرز موفقیت در آن برایت از عسل هم شیرین تر است!

استقلال این روزها با شاگردت در باتلاقی گرفتار شده است که شاید بیرون آمدن از آن کار هر کس نباشد. صمد مرفاوی دوست داشتنی که هر چه دارد اول از خدا، دوم از استقلال و سپس از امیر قلعه نویی دارد سخت گرفتار حاشیه شده و هر لحظه در فکر رسیدن به راه فراری است که او و تیم اش را از این وضعیت نجام بدهد. وقتی سپاهان در اصفهان پرسپولیس را شکست داد و استقلال در تهران سه امتیاز حساس تقدیم پیکان و حمید درخشان کرد، صحبت از امیر قلعه نویی بیش از پیش به میان آمد. امیر قلعه نویی که هرگاه در استقلال بوده به موفقیت رسیده و وقتی دور از آن با اقتدار جلو می رفته است، به باندبازی و خط دادن به سکوهای ورزشگاه بر علیه استقلال محکوم شده است. اما آنچه امروز باعث و بانی این درد و دل خودمانی شد، نه علایق شخصی است و نه دشمنی با مرفاوی ها. نه بحث خوبی ها و بدی های شما در میان است و نه موفقیت و یا عدم آن با صمد مرفاوی است. نه در این برهه زمانی مشتاق به بازگشت شماییم و نه جدایی صمد مرفاوی. نمی خواهیم و نخواهیم خواست که شخص پیش از استقلال قرار گیرد. چه عاشق سینه چاک شما باشیم و چه دشمن خونی. من، ما، و آنها "استقلال" را می خواهیم. استقلالی که باعث شد امیر قلعه نویی ژنرال آبی ها باشد و صمد مرفاوی در سنین جوانی بار سنگین سرمربیگری را روی دوش خود بیاندازد! استقلالی که دو ستاره درخشان به دنبال اسم اش دارد که سمبل قهرمانی در آسیا هستند. استقلالی که پر افتخارترین تیم ایرانی در آسیا است و نام اش چه در دوران اوج و چه در روزهای افت لرزه بر تن هر حریفی می اندازد. استقلالی که آمار موفقیتش را در دربی های سنتی نشان می دهد. استقلالی که برای خیلی ها زندگی جزئی از آن است نه اینکه استقلال جزئی از زندگی باشد!

اشاره به "علی" و یا "کریم شیره ای" خواندن مدافعین و حتی "کل یوم" را کاری نیست. امیر قلعه نویی برای استقلال زحمات زیادی کشیده و موفقیت های سالهای اخیر آبی های تهران فقط با او تکرار شده است. اما امیر خان، امروز شما در گوشه ذهن تک تک ما، مثل یک خاطره زیبا گنجانده شده ای. نام ات در کتاب تاریخ استقلال نام درخشانی است. چهره ات تداعی بخش روزهای قهرمانی است. امیر قلعه نویی برای همیشه ژنرال آبی ها می ماند. اما امروز در آستانه دیدار استقلال و سپاهان می توانی بارها و بارها در ذهن خود، به نشانه موفقیت تیم ات مشت ها را گره کنی و مثل همیشه جاه طلب باشی. اما من و ما و آنهایی که عاشقانه استقلال را می پرستند برای رسیدن به موفقیت، فرار از باتلاق مشکلات، و عبور از مرز قهرمانی میلیون ها مشت گره کرده ایم و یک دل و یک صدا "استقلال" را فریاد می زنیم. فریادی که سکوهای ورزشگاه ها را می لرزاند! فریادی که ایران را در بر می گیرد. از صمد حمایت کرده و همه با هم می گوییم "استقلال را عشق است"!
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید