نمایش پست تنها
  #104  
قدیمی 10-12-2009
GolBarg GolBarg آنلاین نیست.
مدیر روانشناسی

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 2,834
سپاسها: : 1,221

2,009 سپاس در 660 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

با سقوط دستای ما
در تنم چيزی فرو ريخت
هجرتت اوج صدامو
بر فراز شاخه آويخت
ای زلال سبز جاري
جای خوب غسل تعميد
بی تو بايد مرد و پژمرد
زير خاك باغچه پوسيد

فصلي كه من با تو ماشد
فصل سبز خواهش برگ
فصلي كه ما بي تو من شد
فصل خاکستری مرگ

تو بگو جز تو کدوم رود
ناجی لب تشنگی بود
جز تو آغوش کدوم باد
سایه گاه خستگی بود
بی تو باید بی تو باید
تانفس دارم ببارم
من برای گریه کردن
شونه هاتو کم می یارم

چشم تو با هق هق من
با شکستن آشنا نیست
این شکستن بی صدا بود
هر صدایی که صدا نیست

ای رفیق ناخوشی ها
این خوشی باید بمیره
جز تو همراهی ندارم
تا شب از من پس بگیره
با تو بدرود ای مسافر
هجرت تو بی خطر باد
پر تپش باشه دلی که

خون به رگ های تنم داد

فصلی که من با تو ما شد
فصل سرد خواهش برگ
فصلی که ما بی تو من شد
فصل خاکستری مرگ
__________________

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید