محبت نصفه نیمه!
عباس احمدی
چندی است دلم از وطن آواره شده است
غم های جهان درآن فواره شده است
از بازی بعد عشق هم محرومم
زیرا دل زخمی ام دو اخطاره شده است
***
راه دل تو سیاهتر از ظلمات
زنجیر و قفس ریخته چون نقل و نبات
در کشمکش عشق سرانجام ای دوست
آزاد شدم من ولی از قید حیات!
***
با قصد مداوا پی دکتر رفتیم
دکتر رفتیم و با دل پر رفتیم
گفتند برید اشتباه آمده اید
لنگان لنگان به سمت آخور رفتیم!
***
بیا ای عشق ما را خط خطی کن
مرا راحت ز امن و راحتی کن
بزن خنجر ببین خون رقیقم
مرا رنگ پلنگ صورتی کن!
***
حرف دل خود را بزن و ناز نکن
هی نصفه به من محبت ابراز نکن
یا هرچه که ناز و عشوه داری بفروش
یا اینکه در مغازه را باز نکن