می روم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم
باید آخر من به این بیگانگی عادت کنم
آشنایی کو که جان در راه مهرش افکنم
آتش عشقی چه شد تا من بر ان دامن زنم
شور وحالی دارم امشب
به چه حالی دارم امشب
با همه بیگانه ام جز غصه دمسازی ندارم
میروم
عاقبت بیگانه ای پیدا شود
هم زبون این دل شوریده رسوا شود
شور وحالی دارم امشب
به چه حالی دارم امشب
گرچه
این دل شوریده با مهر ووفایت آشنا بود
گرچه
زندگی بی تو آهنگ پایانی ندارد
میروم
چون عشق من در قلب تو جایی ندارد