نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 04-08-2012
kiana آواتار ها
kiana kiana آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2007
نوشته ها: 795
سپاسها: : 843

1,438 سپاس در 268 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

اخی خدا رحمتش کنه ..این بنده خدا تقریباسال 68-69 همسایه مامان بزرگ من بود.البته تو یک خانه مستاجری کوچیک زندگی میکرد.خونه شون تو شهرک بوعلی نبود جای دیگه ای بود......خیلی پیرزن ساده و بی ازاری بود.....فکر کنم بچه هم نداشت ...یعنی ما ندیدیم کسی خونه اش رفت و امد داشته باشه.اکثر خریدها و کارهاش را هم خودش میکرد.هر وقت هم که من میدیدمش سلام میکردم با خنده جواب میداد در کل خیلی ساده و بی ریا و مهربان بود.....خدا بیامرزدش .....!!!!!!!!!!
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟





پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از kiana سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید