پیراهنی از برگ گل از بهر یارم دوختم
از بس لطیف است آن بدن ترسم که آزرش دهد
پروانه امشب پر نزن اندر حریم یار من
ترسم صدای شهپرت خوابست و بیدارش کند
ای گربه خوش خط وخال امشب نیا بالین یار
ترسم صدای پای توخوابست وبیدارش کند
باد صبامحض خدا امشب نیا در باغ ما
ترسم صدای شاخه ها خوابست وبیدارش کند.