نمایش پست تنها
  #543  
قدیمی 10-13-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

ای داد فریاد له بی کسی
چه بکم نیه فریاد رسی
امشو چن شوه دورمه یارانم
جو زمین شور تشنه وارانم
له دوری یاران چنی هولمه
چنه بیستون غم له کولمه

ای داد فلک از بی کسی و تنهایی
چه کار کنم فریاد رسی نیست
امشب چند شب است دور و جدا از یارانم
به مانند زمین شور تشنه بارانم
از دوری یاران و عزیزانم خیلی دلتنگم
انقدر که به اندازه کوه بیستون غم بر روی شانه هایم سنگینی می کند
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید