خصوصیتهای شعری لوركا منحصر به فرد است. به گونهای كه در شعر با درامهایی رو به رو میشویم كه امكانات اجرایی دارند. درامهایی با خصوصیات كلاسیك درام بودن. به گونهای كه اگر كوتاه نباشند به شكل نمایش نامههای كلاسیك و با ویژگیهای تئاتری میتوان از آن ها یاد كرد. وقتی از تئاتر سخن به میان میآید چیزهایی كه در نظر اول به خاطر میآیند عناصر تئاتریست كه ارسطو در فن شعر از آن به عنوان ویژگیهای درام یاد میكند.
ارسطو عمل و حركت را ویژگی درام میداند. اگر رد این ویژگی را تا دورهی حال پیگیری كنیم، كم و بیش میتوانیم هنوز عمل نمایشی را یكی از عناصر مهم تئاتر بدانیم. عملی كه لوركا آن را در اشعارش مورد استفاده قرار میدهد. شخصیت نمایشی، موقعیتها، فضاسازی، گفتار و ... همهی عواملی هستند كه در تقویت اشعار با ویژگی درام شدن مؤثر هستند .
شعر «ترانهی ماه ماه» آرام آرام پیش میرود. در واقع، با هر واژه، خواننده به سمت اوج اتفاق نمایش پیش میرود. همهی امكانات شاعرییی که همواره لورکا از آنها سود جسته است در این شعر وجود دارد. از سنتها، كولیان اسپانیا، رقص، موسیقی و طبیعت مسلط اسپانیا، فرهنگ عامیانه، مفاهیم انتزاعی خاص لوركا، كودك، مفاهیم نهفته در شعر، گفتوگو و...
«ترانهی ماه ماه» در مفهوم شعر مرگ است. مرگ كودكان اسپانیا. این بار كودكان كولی. لوركا یک داستان را باز سرایی میكند. او داستاناش را با ورود ماه به آهنگرخانه آغاز میكند. آنچه كه میتوان یكی از مشخصات این شعر دانست همین روح نمایشی و داستان گونگی آن است. شعر دارای طرح و توطئه و عمل است كه بر اساس همین طرح و توطئه و عمل است كه شعر پیش میرود. این شعر در مكانی مشخص اتفاق میافتد. مكان یك آهنگرخانهی كولیهاست. دو شخصیت مستقیم و اصلی داریم و یك شخصیت جنبی. دو شخصیت اصلی یكی ماه است و دیگری كودك. شخصیت جنبی (فرعی) كولیان هستند.
بچه در آهنگرخانه تنهاست. كودكی شیرخواره و تازه به دنیا آمده. ماه وارد آهنگرخانه میشود. او به هیأت زنی است. زنی كه پستانهایش را عریان میکند. پستان های سفید سخت فلزیاش را. او با این حرکت وارد عمل نمایشی میشود. با این کار خود را به کودک نزدیک میکند. این کارها در جهت نزدیک کردن خود به کودک اتفاق میافتد. این عمل نمایشی آنها را وارد گفتوگو میکند. که در این گفتوگو تعلیق و کنش نمایش شکل میگیرد.
كودك میداند اگر كولیان از راه برسند بنا به پیشینهای كه از ماه دارند از دلش انگشتر و سینه ریز میسازند. با این همه ماه كار خودش را میكند. در این بخش رنگ و بوی نمایشی را به خوبی میبینیم. یكی از ویژگیهای نمایش ساخت و پرداز گفتوگو (دیالوگ) است. داشتن گفت وگو در شعر این روح نمایشی را تقویت میكند. كودك و ماه با هم وارد گفت و گو میشوند. ماه حركات نمایشی خود را حفظ میكند. شخصیت كولیوار خود را با رقصیدناش به رخ میكشد. كودك نمیتواند روح وحشی ماه را متقاعد رفتن كند و در همین حین گفتوگوست كه كولیان سرمیرسند و افسانه ی كهنه ی بچه دزدی ماه رخ میدهد. ماهی به هیات زنی بچه دزد. زنی كه اگر بچهها تنها باشند آنها را از كولیان می دزدد و جدا میكند. این صحنه رویارویی كولیان است با مرگ كودكانشان. مرگی افسانهگون و رازآلود. مرگی آن اندازه رازآلود كه آن را به ماه نسبت میداده اند. ماه دست در دست كودك خفته از آسمان میگذرد و تراژدییی هولناك شكل می گیرد و هی و هی تكرار میشود.
گفتوگوی ماه و كودك حجم قابل توجهی را به خود اختصاص میدهد و پیشبرنده است. كه در این گفت و گو تأثیر لالایی های اسپانیایی بر كودكان اسپانیا، به خوبی دیده میشود. لالاییهایی كه مادران برای كودكانشان میخوانند و آن ها را با واقعیتها آشنا میكنند.
در كنار این شخصیتها عنصر و یا بهتر بگوییم شخصیت دیگری هم هست. عنصری طبیعی كه لوركا به او شخصیت میبخشد و مورد علاقهی لوركا نیز هست. این علاقهی او را در شعرهای دیگر نیز میتوانیم ببینیم. باد یكی از عناصر اصلی شعرهای اوست كه در این جا نیز ظاهر می شود. این باد بُرنده و گزنده است. او به عبور و رفتن باد اشاره دارد.
این شعر یكی از داستانها و باورهای كولیان اسپانیاست.
...