نمایش پست تنها
  #507  
قدیمی 08-19-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چرچيل

چرچیل (نخست ورزیر انگلیس در جنگ جهانی دوم)روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر بی بی سی برای مصاحبه می‌رفت.
هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت
“آقا لطفاً نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.”
راننده گفت: “نه آقا! من می خواهم سریعاً به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را
از رادیو گوش دهم”
چرچیل از علاقه‌ی این فرد به خودش خوشحال و ذوق‌زده شد
و یک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده با دیدن اسکناس گفت:
“گور بابای چرچیل! اگر بخواهید، تا فردا هم این‌جا منتظر می‌مانم
__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید