نمایش پست تنها
  #9  
قدیمی 12-26-2009
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حضرت علی اکبر (ع)
آن سراپا هم پیمبر هم امام
آمد از دریای خون سوی خیام
از عطش چون شعله ، پیچ وتاب داشت
شکوه با بابا ز قحط آب داشت
او که می دانست قحط آب بود
اشک هم از تشنگی نایاب بود
آب اگر می خواست از قلب سپاه
بود تا دریا ، بر او ، یک گام راه
این سوال آب معنایش چه بود
اکبر از باب این تمنایش چه بود
آب اینجا یک بهانه بیش نیست
آنکه گردد آگه از این راز کیست
کوثر او در دهان باب بود
آب اگر می خواست عالم آب بود
با گلوی تشنه رو در خیمه برد
از لب عطشان بابا آب خورد
شب فشردش در بغل کای نور عین
ای حسین از آن تو ، تو از حسین
کام عطشان تو را دریا منم
این تو و این اشک دامن دامنم
من تو را تقدیم جانان کرده ام
آنچه جانان خواسته ، آن کرده ام
گر چه چون جان منی در پیکرم
نیست جایی تا نشینی در برم
تیغ ها لحظه شماری می کنند
نیزه داران بیقراری می کنند
دوست دارم تا شوی از تیغ تیز
پیش چشم اشک ریزم ، ریز ریز
بشکنی از سنگ بدر آیینه را
هر چه تیغ آید سپر کن سینه را
دوست خود از تو پذیرایی کند
خواجه ی لولاک سقایی کند
هر چه آید بر سرت در این نبرد
خوش بود دیگر ز میدان بر نکرد
آن خدا آیینه آن احمد جمال
تاخت چون حیدر ، به میدان قتال
هر چه طعم زخم خنجر می کشید
انتظار زخم دیگر می کشید
گفت ما را زخم قاتل مرهم است
هر چه بارد تیغ بر فرقم کم است
نیزه داران سینه ام را بشکنید
سنگ ها ، آیینه ام را بشکنید
عاقبت گردید آن گل نقش خاک
پیش چشم باغبان شد چاک چاک
ریخت خون از برگ برگ لاله اش
کشت بابا را صدای ناله اش
آمد و چون جان در آغوشش گرفت
بوسه از لبهای خاموشش گرفت
ناله زد کای جان رفته از تنم
از فراقت اشک دامن دامنم
ای فدای پاره پاره پیکرت
ای پدر را کشته با زخم سرت
دیده بستی ، یا ز من دل کنده ای
دست و پا زن تا ببینم زنده ای
جان بابا عمه آمد از حرم
زخم فرقت را بپوشان اکبرم
خیز از جا ، آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید