واژههاي فارسي رايج در زبان مجاري
قبل از ورود يأسها،
كلمات فارسي وارد زبان مجاري شده بود؛ آن زمان كه مجارها زندگي شباني داشتند و در همسايگي با گروههاي ايراني و تركها زندگي ميكردند (حدود 1500 قبل).
واژههاي فارسي رايج در زبان مجاري كه بعضاً بسيار تطور صوري و معنايي يافته از لغات شمال شرقي ايران و گاه از لغات غربي و حتي
فارسي باستان است. از جمله:
كرت (kert) باغ، حياط
كارد (kard) شمشير
وَشَر (vásár) بازار
وام (vám) وام، گرك
هانگ (hang) صدا
كينج (kincs) گنج
آراني (arany) طلا
پاپوچ (papucs) دمپايي
هوش (hús) گوشت
نَمَز (nemez) نمد
ژِب (zséb) جيب
كيچيك (kicsik) كوچك
او (ö) او (ضمير سوم شخص)
اِگ (egg) يك
اِزَر (ézer) هزار
نم (nem) نه
سَز (száz) صد
كي (ki) چه كسي، كي
نَني (neni) ننه
ماما (mama) مادر بزرگ
آپا (apa) بابا، پدر
حينجَر (hindzser) خنجر
سيندن (szindán) سندان
باخشيش (bakhsis) بخشش
از
اواخر قرن نوزدهم، مجارها به آثار فارسي توجه نمودند.
اولين ترجمه از متون ادب فارسي، داستان رستم و سهراب است كه
كرولي فيوك حدود صد و ده سال قبل (1888.م) انجام داد...