نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 09-21-2009
soha_yt آواتار ها
soha_yt soha_yt آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jul 2009
محل سکونت: همدان
نوشته ها: 73
سپاسها: : 0
در ماه گذشته 2 بار در 1 پست سپاسگزاری شده
soha_yt به MSN ارسال پیام
پیش فرض باغ من

پادشاه فصل ها

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی است
ور جز اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زر تار پودش باد
گو بروید یا نروید هر چه در هر جا که خواهد یا نمی خواهد
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نو میدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید
باغ بی برگی
که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سر به گردون سای
اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونی است اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصل ها، پاییز





مهدی اخوان ثالث
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید