اگر یار شاطر نیستی بار خاطر نباش:
چنانچه در گرفتاری هایم فریادرس و غمخوار نیستی سبب رنجش هم نشو.
همانند:
اگر باری زدوشم برنداری چرا باری به سربارم گذاری.
امامزاده است وهمین یک قندیل:
در نهایت سادگی و بی پیرایگی،بدون زینت و آراستگی ظاهر،
همانند:
رستم و یک دست اسلحه.
انگشت به در کس مزن تا در ترا به مشت نکوبند:
همانند:
از مکافات عمل غافل مشو،مکوب در کسی را تا نکوبند درت را.
انگشت نمک، خروار نمک:
همانند:
مشت نمونه خروار است.
انگور خوب نصیب شغال میشود:
معمولا چیزهای خوب و پسندیده به دست افراد نا باب و ناسزاوارمی افتد.
اهل بخیه است:
در این کار سر رشته دارد،از جزئیات امر آگاه است.
ای بسا ابلیس آدم رو که هست
پس به هر دستی نباید داد دست
این پا وآن پا کردن:
مرددوبی تصمیم بودن،کار را معطل کردن.
اینجا خر را با نمد داغ میکنند:
هر کس هرکاری خواست نمی تواند ،حساب و کتابی درکار است.
این حرفها برای فاطی تنبان نمیشود:
امور زندگی با حرفهای بدون عمل و وعده های پوچ درست نمیشود.
این در به این پا شنه نمی ماند:
اوضاع زمانه بر یک حال نمی ماند،اینطور نخواهد ماند، این نیز بگذرد.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )