مثنوی و شمس تبریزی
مولوی در حدود سن ۴۰ سالگی با شمس الدین محمد بن علی بن ملک داد تبریزی معروف به شمس تبریزی به مدت چهار سال (با یک دوره فترت) محشور شد و این ملاقات چنان اثری عمیق در وی گذاشت که هرجا در مثنوی کلمات آفتاب، خورشید و یا شمس آمدهاست، روی سخن بلافاصله به شمس تبریزی بازگشتهاست.
واجب آمد چونکه آمد نام او
شرح رمزی کردن از انعام او
این موضوع محدود به این کلمات نیز نمیشود. هرجا در مثنوی داستانی از عشقی سوزان یا حکایت از محبتی جوشان میرود، سخن به شمس باز میگردد. حکایت عشق سلطان محمود و ایاز و حکایت عشق پادشاه و کنیز (اولین حکایت دفتر اول) از این جملهاند.
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حدیث نقد حال ماست آن
مثنوی و حسام الدین حسن چلبی
مصاحبت مولانا و حسام الدین حسن چلبی مدت ۱۰ سال به طول کشید و با وفات مولوی در سال ۶۷۲ پایان یافت. این سالها سالهای تالیف مثنوی معنوی است و مثنوی در حقیقت به خواست و اصرار حسام الدین از همان سال اول آشنایی سروده شد.
مطلع تاریخ این سودا و سود
بعد هجرت ششصد و شصت و دو بود
مثنوی هفتاد من
مثنوی در میان قالبهای شعر فارسی، جزء قالبهای سهل و آسان شعری شمرده میشود. به همین لحاظ نیز شعرایی چون نورالدین عبدالرحمن جامی، عطار نیشابوری، و دهها شاعر دیگر، طبع خود را درقالب مثنوی آزمودهاند و غالبا در انشاء شعر موفق بودهاند. لذا، حجم بالای مثنوی معنوی ظاهرا نباید موجب تعجب و تحت تاثیر قراردادن خواننده باشد. لیکن آنچه مثنوی معنوی را از سایر مثنویها جدا میکند روانی آن در عین خلاقیت و نوآوری ادبی و معنی دقیق الفاظ و تعبیرات جدید آن است. انتقال معنی از مطلبی به مطلبی و از حکایتی به مضمونی دیگر و در عین حال پیوستگی و ناگسسته بودن مطالب در آن از بدیعیات است.
گر شود بیشه قلم دریا مدید
مثنوی را نیست پایانی پدید
ملیت مثنوی
مولوی خود زادهٔ بلخ بود (خراسان آنروز و افغانستان امروز) و در زمان تصنیف مثنوی در قونیهٔ روم ( ترکیهٔ فعلی) میزیست. مثنوی را به گلی تشبیه کردهاند که گرچه در یک آب و خاک پرورش یافته، بوی عطرش مشام جهانیان را آگندهاست. با آنکه مثنوی به عموم جهانیان تعلق دارد، ولی بهره ایرانیان و پارسی زبانان از وی بیشتر است. چرا که، اولا، مثنوی شریف به زبان پارسی سروده شده، و ثانیا، از محیط فرهنگی ایران بیشترین تاثیر را پذیرفتهاست. داستانهای مثنوی عموما با فرهنگ ایران آن روزگار منطبق بودهاست. داستان کبودی زدن قزوینی نمونهای بارز از اینگونه تاثیر فرهنگی ایران بر مثنوی است.
پارسی گو گرچه تازی خوشتر است
عشق را خود صد زبان دیگر است
با این وجود نباید ناگفته گذاشت که مثنوی معنوی تأثیر زیادی روی ادبیات و فرهنگ ترکی نیز داشتهاست. دلیل این امر این است که اکثر جانشینان مولوی در طریقه صوفی مربوط به او از ناحیه قونیه بودند و آرامگاه وی نیز در قونیهاست.
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
...