نمایش پست تنها
  #3  
قدیمی 02-26-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض رسول يونان

چه شد كه ادامه اش داديد كاري كه در مجله چاپ شد با اثر فعلي تفاوتي دارد؟


من اين داستان را با تمام وجود نوشتم و تغييرات كمي نسبت به طرح اولي اعمال كردم. بعضي جاها ليلاخيلي بدبخت مي شد. از بدبختي اش كم كردم اما نتوانستم خوشبختش كنم.

اين روزها نويسندگان جوان از ناشرها گلايه مي كنند.

وضعيت نشر را چگونه مي بينيد؟
همه ناشرها برايم قابل احترام اند و من دست همه شان را مي فشارم. ناشر با دانايي و كاغذ طرف است.
ناشر مي تواند در ازاي كتاب، يك وانت جارو بخرد و سود بيشتري را بدون زحمت به دست آورد؛ اما ناشرها، شعبده بازان ناشي هستند كه پول را به كاغذ بدل مي كنند، اما نمي توانند كاغذ را به پول تبديل كنند. نويسندگان و شاعران مسوول اند. بايد توضيح بدهند چرا كتابشان فروش نمي رود.

از «روز به خير محبوب من» تا «كنسرت در جهنم» و «من پسر بدي هستم» كه مجموعه هاي بعدي شما بودند،
چه تحولاتي صورت گرفت؟

سنم بالارفت. در «روز به خير محبوب من» يك عاشق روستايي احساساتي بودم اما در «كنسرت در جهنم» فهميدم راه آرزوها دراز است و معقول تر شدم و در «من پسر بدي هستم» از خودمان گفتم.
از من و نسل من كه واقعا سوختيم. نمي خواهم شعار بدهم اما، بي دليل مجرم شناخته شديم. ما بد نبوديم، اما بد ديده شديم، مخفيانه عاشق شديم اما آشكارا كتك خورديم.
آقاي يونان، زبان شما زباني ساده است، اما هميشه در چنين آثاري ترس از سقوط هست، از سقوط نمي ترسيد؟

روي شاخه هاي درخت ميوه خوردن لذت بخش است، اما هميشه ترس از افتادن وجود دارد. من بچه دهكده ام و روي درخت زياد ميوه خورده ام. خيالم جمع است كه نمي افتم.

يدا... رويايي مي گويد: سه عامل شعر را مي سازد. زبان، انسان و جهان. معتقدات هر انساني به اندازه پيمانه خودش از اين پيمانه بر مي دارد و شعر ساخته مي شود.

نقش كدام پيمانه در شعر شما پررنگ تر بود؟
من به اين موضوعات زياد اهميت نمي دهم. زندگي روزمره، روياها، مشكلات
و ... شعر من را مي سازد و مثل يك عكاس عكس مي گيرم. من يك روز گرامافون گوش مي كردم كه سوزن روي واژه «مارگريتا» گير كرد، من اين فورم را از دنيا بريدم و يكي از موفق ترين شعرهاي من ساخته شد.

شما يك مجموعه ميني مال را هم باشد «مشكي» كار كرديد.

چه شد كه وارد دنياي ميني مال نويسي شديد؟

البته من در كتاب «كلبه اي در مزرعه برفي» چند ميني مال داشتم، اما مجموعه مجزايي نبود. آن سال ها كسي در ايران ميني مال نمي نوشت. من تركم، اگر زياد فارسي حرف بزنم واژه هايم تمام مي شود. اين قناعت باعث شده من ميني ماليست شوم. شعرهايم هم كوتاه است.

شما ترجمه هاي بسياري از ناظم حكمت داريد.
چطور وارد دنياي شما شد؟ به خاطر قوميت مشترك؟

نه! از نظر من، ما خيلي اتفاقي ترك، فارس، عرب و ... شديم و قبل از همه اينها انسانيم. در ده ما يك موتورخانه بود و عكس خانم زيبايي روي ديوارش سنجاق شده بود. من عكس را دوست داشتم. «امرساين» خواننده ترك بود.

عكس را از ديوار برداشتم و برگرداندم. شعري از ناظم حكمت پشتش بود كه براي روزنامه اطلاعات ترجمه اش كردم. آن زمان حتي نمي دانستم ناظم حكمت كجايي است. بعدها با راننده هايي كه از جاده دهمان مي گذشتند، دوست شدم و «نورالدين» (يكي از آنها) برايم كتاب ناظم حكمت را از آن سوي مرز آورد و من مترجم آثار ناظم حكمت شدم.

اين روزها نويسنده ها و ناشران از ماندن كتاب ها در وزارت ارشاد گلايه دارند.

كتاب هاي شما به اين وضع دچار نشده اند؟
منتظر انتشار مجموعه شعر «جاماكا» هستم كه به زبان تركي است. يك شعر مجموعه ام حذف شد. من زياد حساس نيستم اما بهتر است دوستان در ارشاد مهربان تر باشند.

و در آخر رسول يونان در نوشتن وامدار كيست؟

من وامدار همه شاعران و نويسندگانم، چون نوشتن را از آنها ياد گرفتم و خواندن را با آنها شروع كردم. اما در آثار بيشترين تاثير را از طبيعت مي گيرم.



سجاد گودرزي-لي لي اسلامي




..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید