دوبيتي هاي بابا طاهر عريان
باباطاهِر، مشهور و ملقب به «عريان»، عارف و شاعر ايرانى سدة 5ق/11م كه سرودههايى - اغلب - چهار لختى، در قالب دوبيتى كه بعضى از آنها به لهجهاي خاص از گويشهاي غرب ايران است، و نيز كلمات قصاري عارفانه از وي برجاي مانده است.
دربارة سال تولد و وفات، نحوة معاش و طريق كسب دانش و معرفت و مسلك عارفانة او، از منابع قديم، اطلاعات دقيق و روشنى به دست نمىآيد، تا آنجا كه ادوارد هرون آلن باباطاهر را «شخصيت مرموز» خوانده، مىنويسد: دربارة وي هيچ نمىدانيم ...
و محققى ديگر (نك: ايرانيكا، بر آن است كه همة آنچه دربارة باباطاهر مىدانيم، اين است كه شاعري صوفىمنش و از حوالى همدان بوده است. آنچه بيشتر بر ابهام شخصيت باباطاهر مىافزايد، نخست منش درويشانه و خصلت انزواطلبانه و در نتيجه گمنام زيستن اوست و ديگر، حكايات افسانهوار و كرامات و كرامت گونههايى است كه اغلب از سوي ارادتمندانش، به وي نسبت دادهاند.
سال تولد باباطاهر: در هيچ مأخذي كهن سخنى در اين باب نرفته است. برخى از نويسندگان گمانهايى زدهاند: ميرزا مهديخان كوكب، برپاية يك دو بيتى معماگونه و تفسيرپذير منسوب به باباطاهر:
مو آن بحرم كه در ظرف آمَدَستم
مو آن نقطه كه در حرف آمدستم
به هر اَلفى اَلِف قَدّي برآيه
اَلِف قَدّم كه در اَلف آمدستم
خوشا آنانکه الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنانکه دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
دلم میل گل باغ ته دیره
درون سینهام داغ ته دیره
بشم آلاله زاران لاله چینم
وینم آلاله هم داغ ته دیره
....