نمایش پست تنها
  #29  
قدیمی 03-17-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آمد بهار خرم و آمد رسول يار

رستاخيز طبيعت



آمد بهار خرم و آمد رسول يار
مستيم و عاشقيم و خماريم و بي قرار


اي چشم واي چراغ روان شو به سوي باغ
مگذار شاهدان چمن را در انتظار
اندر چمن زغيب غريبان رسيده اند
رو رو که قاعده است که " القادِم يُـزار"(1)
گل از پي قدوم تو در گلشن آمده است
خار از پي لقاي تو گشته است خوش عذار
اي سرو گوش دار که سوسن به شرح تو
سرتا به سر زبان شد بر طرف جويبار
غنچه گره گره شد ولطفت گره گشاست
از تو شکفته گردد و بر تو کند نثار
گويي قيامت است که برکرد سرزخاک
پوسيدگان بهمن و دي مردگان پار
تخمي که مرده بود کنون يافت زندگي
رازي که خاک داشت کنون گشت آشکار
شاخي که ميوه داشت همي نازد از نشاط
بيخي که آن نداشت خجل گشت و شرمسار
آخر چنين شوند درختان روح نيز
پيدا شود درخت نکوشاخ بختيار
لشکر کشيده شاه بهار و بساخت برگ
اسپرگرفته ياسمن و سبزه ذوالفقار
گويند سربريم فلان را چوگندنا(2)
آن را ببين معاينه درصنع کرد گار
آري چو در رسد مدد نصرت خدا
نمرود را بر آيد از پشه ايي دمار



مولانا

1- القادم يزار:آنکه منتظر او هستيم خواهد آمد .
2- گندنا :تره ،گندمينه ي کوهي
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید