نمایش پست تنها
  #19  
قدیمی 12-06-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


فرهنگ اصطلاحات جوانان بخش سوم


با سپاس از استاد گرانمایه آریا ادیب
س
- ساختن خود = معتادان از آن به معنی مصرف مواد مخدر استفاده می کنند، اما در زبان عامیانه به معنی هر نوع خوبی رساندن به خود (یا دیگران) است. مثال: بیا ببرمت جیگرکی بسازمت (جگر بدم بخوری)، گرسنه ام، برم خودم رو بسازم (غذا بخورم)، خسته ام، برم شمال خودم رو بسازم (تفریح/استراحت کنم)، بیا اینجا آب خنک هست، خودت رو بساز (رفع تشنگی کن)
- سازمان سنجش = کسی که زیاد می پرسد.
- سازمان گوشت = آدم چاق و فربه
- سالار = بامعرفت، لوتی. مثال: طرف خیلی سالاره! (یعنی خیلی بامعرفت است)
- سفره الفقرا = روزنامه
- سکه رایج بلاد اسلامی= صلوات، چیزی که همه توان آن را دارند.
سگ برگر = غذایی است که خورده شده و باعث شده دهان طرف بوی یک کامیون پیاز بدهد و همراه با بوهای دیگر
- سوار درخت انگور = مست، کسی که شراب زیاد خورده و تلو تلو می خورد.
- سوپر قلعه = نهایت بی کلاس بودن
- سوسک کردن کسی = کوچک و خوار کردن طرف مقابل، با برتری زیاد کسی را مغلوب کردن
- سوتی دادن = حرفی را در خلال صحبت لو دادن که به ضرر گوینده تمام شود
- سوراخ جورابتیم = به شوخی برای نشان دادن نهایت فروتنی و چاکری در برابر دوست گفته می شود
- سه = ضایع ، مایه ی شرمندگی
- سه سوت = سریع
- سیاه بازی: حقه بازی، شارلاتان بازی
- سی جی = آدم خز موتور باز
- سیرابی = بی ارزش و بی کلاس
- سیریش = سمج، کنه
- سیستم = هر چیز الکترونیکی که به هر وسیله ای سوار می شود
- سیکیم خیاری = هنگامی استفاده می شود كه کسی كاری را بدون برنامه و هدف خاصی انجام بدهد. دیمی
- سیم های کسی قاتی کردن = دیوانه شدن، حالت عادی نداشتن. مثال: رئیس سیماش قاتی کرده، طرفش نرو!
ش
- شاسی بلند = قدبلند
- شاخ شدن = پر رو شدن
- شاسکول = نادان از همه جا بی خبر
- شصت تیر = با سرعت
- شکلات = کسی که فقط تهدید می کند ولی جرات دعوا ندارد
- شلغم = کنایه از آدم بی‌بخار و به دردنخور. آدم منفعل.
- شله زرد = شل و وارفته
- شلیمف = تنبل
- شوخی افغانی = هر گونه شوخی که حال طرف را تا حد سکته یگیرد
- شوخی شهرستانی = به شوخی‌هایی می گویند که از حد شوخی می‌گذرند و به اعمال فیزیکی شدید منجر می‌شوند.
- شیرین عسل = چاپلوس، بادمجان دور قاب چین
- شیلنگ = دراز
- شیمبل = جاسازی کردن، مخفی کردن
ص
- صاف شدن = تحمل فشار بیش از حد توان. مثال: این درس خیلی سنگینه، صاف شدم.
- صفاسیتی = لذت زیاد بردن
ض
- ضایع = خراب
- ضد حال = چیز ناخوشایند
- ضد حال زدن = حال گیری کردن
ع
- عبدالله = بنده خدای کند ذهن. مثال: آخه عبدالله آدم واسه اسکی شلوار جین می پوشه؟
- عُمراً = هرگز، امکان ندارد. مثال: عمرن بتونن ما رو ببرن تو بازی (امکان ندارد که بتوانند ما را وارد بازی کنند)
- عمرنات پتاسیم = همان عمرن است. اختراع بچه های دبیرستانی که جدول مندلیف یاد میگیرند. به طور خلاصه عمرنات هم گفته می شود.
ف
- فاب (فابریک)رفیق فاب = دوست دختر یا دوست پسری که فقط با تو باشد. مثال: مریم فاب منه (فقط دوست دختر منه)
- فراجناحی = با همه رفیق
- فراخ = مودبانه ی کون گشاد است، تنبل و تن پرور
- فر دادن = از چیزی زدن، از چیزی کف رفتن
- فر خوردن = ترسیدن
- فضانورد = معتاد به قرص، معتاد به حشیش که در عالم هپروت به سر می برد.
- فطیر = خیلی زیاد، اونقدر که نشود فکرش را کرد
- فک زدن = زیاد حرف زدن، چانه زدن
- فک کسی به زمین خوردن = دهان کسی از شدت تعجب باز ماندن، روی کسی کم شدن
- فلفل سبز = مامور انتظامی
- فنچ (فنچول) = به نشانه‌ی کوچک‌بودن و برای تحقیر طرف مقابل یا نشانه‌ی برتری استفاده می ‌کنند. دختر کم سن و سال
- فیلیپس کسی را گوزنایت کردن = کسی را ضایع کردن
ق
- قات زدن = قاتی کردن، جوش آوردن، آشفته و عصبانی شدن
- قُزل قورت = گرسنگی شدید
- قُزمیت = عقب افتاده
- قشنگ = وقتی کسی مدام در حال اشتباه کردن و دچار برداشت‌های اشتباه از چیزی باشد به تمسخر و تذکر او را با این واژه صدا می‌زنند که تاکید و هشداری باشد برای این که طرف مقابل را متوجه اشتباه بودن حرف‌هایش بکنند. مثال: قشنگ! این چیزی که تو می‌گویید معنی‌اش این می‌شود نه آن.
- قمقمه = اهل قم
قورباغه = ماشین فولکس
-قه ثانیه = فورا
ک
- کاکتوس = مامور انتظامی
- کاسب = به فروشندگان مشروبات الکی و مواد مخدر می‌گویند.
- کاهگل لقد نمی کنم = حرف دارم می زنم، گوش کن!
- کرمو = کسی که کرم می ریزد.
- کره = خیلی با حال
- کره خوری = خوردن غذاهای چرب و شیرین پس از دود کردن ماده ی مخدر؛ وحشیانه غذا خوردن؛ به کار بردن بیش از حد هر چیز.
- کره کردن = اشتهای غذا خوردن پس از کشیدن سیگار یا علف
- کف کسی بریدن = برای نشان دادن تعجب زیاد به کار می رود. مثال: قیمتش رو بفهمی کفت می بره...
- کف دستش مثل کون بچه صافه = هیچ پول ندارد، فقیر است
- کف و خون بالا آوردن = خیلی تعجب کردن، خیلی هیجان زده شدن
- کلان (از کلانتر) = پلیس ، نیروی انتظامی
- کل کل کردن = لج بازی کردن
- کم آوردن = جا زدن
- کمپوت هلو = ماشین پر از دختر
- کون لقش= بهش اهمیت نده آدم نیس


__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید