نمایش پست تنها
  #102  
قدیمی 02-12-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آش اماج (همدان)

آش اماج (همدان)



مواد لازم برای 4 تا 6 نفر:

اماج 1 پیمانه
سبزی آش(تره، پیازچه) 500 گرم
پیاز داغ 2 قاشق غذاخوری
سیر 3 حبه
عدس 150 گرم
لوبیا چشم بلبلی 150 گرم
تخم ‏مرغ 1 عدد
نمک، فلفل، زردچوبه به میزان دلخواه



طرز تهیه:

* لوبیای چشم‏ بلبلی را که از شب قبل خیس نموده‏اید با 1 لیتر آب و کمی نمک روی حرارت قرار دهید تا نیم‏‏ پز شود.
* عدس را اضافه نمایید و بعد از آن که عدس کمی نرم شد پیاز داغ را که با زردچوبه تفت داده‏ اید به همراه سبزی و سیر داغ اضافه نمایید.
* بعد از چند جوش 2 پیمانه آب سرد ریخته و اماج را اضافه کنید مرتب هم بزنید تا اماج‏ ها به هم نچسبند.
* بعد از 10 دقیقه نمک و فلفل آش را اندازه کنید، تخم ‏مرغ را بشکنید و کم‏ کم اضافه نموده و هم بزنید تا پخته شود.
* سپس در ظرف کشیده، روی آن را با نعنا داغ تزیین کنید.



طرز تهیه اماج:

یک پیمانه آرد را با یک قاشق چای خوری نمک مخلوط نمایید و الک کنید.
به 2 روش اماج تهیه می ‏شود:
روش اول:
آرد را کف سینی بریزید و با دست ‏تان که در کاسه ‏ی آب فرو برده ‏اید روی آرد بپاشید و کف دست را روی آرد حرکت دهید.
حالا دست ‏های تان را به هم بمالید و از خمیری که به دست تان چسبیده دانه ‏های خمیری ریز و نامنظمی درست کنید به همین صورت ادامه دهید تا به اندازه یک لیوان اماج درست شود.
سپس اماج ‏ها را کف سینی بریزید و داخل فر با در باز به مدت 20 دقیقه قرار دهید تا خشک شود.
روش دوم:
این روش ساده بدین صورت است که یک پیمانه آرد را با نمک ترکیب نموده در ظرفی بریزید و آب را کم‏ کم اضافه نمایید تا زمانی که خمیر به دست تان نچسبد.
سپس خمیر را با رنده درشت رنده کنید و اماج‏ هایی را که به این روش تهیه می‏ شود با فاصله رنده کنید.
سینی را به‏ مدت 20 دقیقه داخل فر قرار دهید و یا در مقابل آفتاب قرار دهید تا نیم خشک شود و در آش بریزید.

انرژی کل: 1300 کیلو کالری
ماهنامه دنیای تغذیه

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید