یدالله شهر جو:
سوگند اخر:
رفتم که بر نگردم سوگند اخرم بود
با خط سبز چشمت پیوند اخرم بود
زل می زنم به چشمت حرفی نمانده دیگر
این اخرین تبسم لبخند اخرم بود
در پشت پای رفتن چون اسمانابری
نم نم شدن چکیدن ترفند اخرم بود
بعد از عبور باران سال دوباره ای نیست
با اسمان بگویید اسفند اخرم بود
روییده شد دوباره فریاد در گلویم
رفتم که بر نگردم سوگند اخرم بود.
|