نمایش پست تنها
  #4  
قدیمی 04-20-2010
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض رمان شاهدخت سرزمين ابدیت

یکی از بهترین قسمت های کتاب جایی است که پیرمرد به انتهای داستان رسیده و خطاب به پوریای جوان می گوید:تو هم مسافر سرزمین ابدیتی…
ما مسافران خوبی نبودیم.تو مسافر خوبی باش،سزاوار این سفر.


از دیگر مواردی که دوست دارم درباره اش بنویسم ماجرای عشق شاهدخت سرزمین ابدیت به پوریاست و این که به خاطر این عشق حتی پس از این که پوریا تصمیم به ترک سرزمین ابدیت می گیرد، او نیز آن جا را به امید دیدار دوباره معشوق ترک می گوید.

« بر خاک افتاد و گفت: پروردگارا، تا کنون رنج های بسیار کشیده ام و دم بر نیاورده ام.آرزوهایم یکی یکی در هم شکسته اند…تا به حال به درگاهت استغاثه نکرده ام…این تنها آرزویم را برآور، بگذار در سرزمین او به دنیا بیایم.شاید روزی بتوانیم یکدیگر را بیابیم…سوگندت می دهم،تنها آرزویم را برآور؛هر چه می خواهی از من بگیر…حتا چشم هایم را… اما نگذار دل شکسته بمانم….»

و این چنین شاهدخت سرزمین ابدی خویش را برای دیدار مجدد معشوق خود ترک می کند و به زندگی ابدی، پادشاهی و حتی چشم هایش پشت می کند و این جاست که عشق پیروز می شود!



...


koochebaugh.

..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید