نمایش پست تنها
  #535  
قدیمی 10-20-2012
مستور آواتار ها
مستور مستور آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Oct 2012
محل سکونت: همین دور و برا
نوشته ها: 1,517
سپاسها: : 2,207

2,346 سپاس در 1,420 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مستور به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

اوایل تایستان رفتم روی پشت بام برا راه اندازی کولر دیدم زنبورهای
قرمز بزرگ که ما به اونا میگیم زنبور گاوی کنار
جان پناه دارن لونه می سازن با خودم گفتم بذار
باشند اینام به ما پناه آوردن امروز چون حالم خوب نبود نرفتم سرکار
تو خونه بودم خواهرم با بچه هاش اومدن
همایون بچه سه سالش رفت رو پشت بوم بازی کنه
یک وقت دیدم جیغش هوا رفت دویدم به طرفش دیدم
گردنشو گرفته و داد میزنه نگاه کردم دیدم زنبور زده
چشمتون روز بد نبینه نگاهم افتاد به لونه ی زنبورها
دیدم یک محوطه ای در حدود 20در40 را برای خوشان تصرف کرده بودند
مثل اینه یه جایی را با گل بپوشانی روی لونه را پوشیده
بودند و از یک سوراخ کوچک که در پایین باز بود داخل و خارج می شدند
بیا و ببین چه زنبوری رفت و آمد میکنن زنگ زدم 115

بنده های خدا آمدن و کلی هم خرده گرفتن چرا زودتر خبر ندادین خیل خطرناک
بوده با تبر و کلنگ و پیف پاف افتادن به جان زنبورها
هر چه پیله بود درآوردن و بعد مقداری پارچه نفتی فرو کردن تو سوراخشون
بعد همایون رو سوار کردن با مامانش رفتن درمانگاه یکساعتی هست دارم
پشت بام رو تمیز میکنم ولی هنوز خواهرم برنگشته
دلم برای بچه های توی پیله ها که مرده بودن خیلی سوخت

ویرایش توسط مستور : 10-20-2012 در ساعت 09:54 PM
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از مستور سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید