نمایش پست تنها
  #1008  
قدیمی 11-30-2010
ابریشم آواتار ها
ابریشم ابریشم آنلاین نیست.
کاربر فعال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 7,323
سپاسها: : 9

155 سپاس در 150 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

موسيمندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهير آلماني، انساني زشت و عجيب الخلقه بود. قدّي بسيار كوتاه و قوزي بد شكل بر پشت داشت. موسي روزي در هامبورگ باتاجري آشنا شد كه دختري بسيار دوست داشتني به نام فرومتژه داشت. موسي دركمال نااميدي، عاشق آن دختر شد، ولي فرمتژه از ظاهر و هيكل از شكل افتادهاو منزجر بود. زماني كه قرار شد موسي به شهر خود بازگردد، آخرين شجاعتش رابه كار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرين فرصت براي گفتگو با اواستفاده كند. دختر حقيقتاً از زيبايي به فرشته ها شباهت داشت، ولي ابداً بهاو نگاه نكرد و قلب موسي از اندوه به درد آمد. موسي پس از آن كه تلاشفراوان كرد تا صحبت كند، با شرمساري پرسيد:
- آيا مي دانيد كه عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته مي شود؟
دختر در حالي كه هنوز به كف اتاق نگاه مي كرد گفت:
- بله، شما چه عقيده اي داريد؟
- من معتقدم كه خداوند در لحظه تولد هر پسري مقرر مي كندكه او با كدام دختر ازدواج كند. هنگامي كه من به دنيا آمدم، عروس آينده امرا به من نشان دادند، ولي خداوند به من گفت:
- «همسر تو گوژپشت خواهد بود.»
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فرياد برآوردم و گفتم:
«اوه خداوندا! گوژپشت بودن براي يك زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چي زيبايي است به او عطا كن.»
فرومتژه سرش را بلند كرد و خيره به او نگريست و از تصور چنين واقعه اي بر خود لرزيد.
او سالهاي سال همسر فداكار موسي مندلسون بود .

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید