نمایش پست تنها
  #17  
قدیمی 08-31-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نگاه آشنا

ای شرمگین نگاه غم آلود
پیوسته در گریز چرایی ؟
با خنده ی شکفته ز مهرم
آهسته در ستیز چرایی ؟
شاید که صاحب تو ، به خود گفت
در هیچ زن عمیق نبیند
تا هیچگه ز هیچ پری رو
نقشی به خاطرش ننشیند
اما ز من گریز روا نیست
من ، خوب ، آشنای تو هستم
اینسان که رنج های تو دانم
گویی که من به جای تو هستم
باور نمی کنی اگر از من
بشنو که ماجرای تو گویم
در خاطرم هر ن چه نشانی است
یک یک ، ز تو ، برای تو گویم
هنگام رزم دشمن بدخواه
بی رحم و آتشین ، تو نبودی ؟
گاه ز پا فتادن یاران
کین توز و خشمگین ، تو نبودی ؟
هنگام بزم ، این تو نبودی
از شوق ، دلفروز و درخشان ،
جان بخش چون فروغ سحرگاه
رخشنده چون ستاره ی تابان ؟
در تنگی و سیاهی زندان
سوزنده چون شرار تو بودی
آرام و بی تزلزل و ثابت
با عزم استوار تو بودی
اینک درین کشکش تحقیر
خاموش و پر غرور تویی ، تو
از افترا و تهمت دشمن
آسوده و به دور تویی ،‌ تو
ای شرمگین نگاه غم آلود
دیدی که آشنای تو هستم ؟
هنگام رستخیز ثمربخش
همرزم پا به جای تو هستم ؟
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از deltang سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید