شايد در رياضت هندی ، عامل اول ، و در فقر طلبی كلبی يونانی عامل دوم
بيشتر مؤثر بوده است .
علل ديگری نيز برای پديد آمدن رياضت و گريز از لذت ذكر كرده اند . از
آن جمله اين كه محروميت و شكست در موفقيتهای مادی مخصوصا شكست در عشق ،
سبب توجه به رياضت می گردد . روح بشر پس از اين نوع شكستها انتقام خود
را از لذتهای مادی بدين صورت می گيرد كه آنها را پليد می شناسد و فلسفه ای
برای پليدی آنها می سازد .
افراط در خوشگذرانی و كامجوئی عامل ديگر توجه به رياضت است . ظرفيت
جسمانی انسان برای لذت محدود است . افراط در كامجوئی و لذات جسمانی و
تحميل بيش از اندازه ظرفيت بر بدن موجب عكس العمل شديد روحی مخصوصا
در سنين پيری می گردد . خستگی ، سرخوردگی به وجود می آورد .
تأثير اين دو علت را نبايد انكار كرد ولی مسلما اينها علت منحصر
نمی باشند . تأثير اين دو علت بدين نحو است كه پس از شكستها و عدم
موفقيتها ، و يا خستگيها و فرسودگيها ، انديشه وصول به حقيقت در روح
بيدار می گردد . توجه به ماديات و غرق شدن در انديشه های مادی خود مانعی
است برای اينكه انسان درباره ازليت و ابديت و حقيقت جاودانی بيانديشد
و در اين جهت فكر و تلاش كند كه از كجا آمده ام و در كجا هستم و به كجا
میروم ؟ اما همين كه به واسطه شكست و يا خستگی ، حالت گريز و بی رغبتی
نسبت به ماديات در روح پديد آمد ، انديشه در مطلقات بلامزاحم مانده جان
میگيرد . اين دو عامل هميشه به كمك عامل اول سبب توجه به رياضت می شود
. و البته بعضی از افرادی كه به سوی رياضت كشيده میشوند تحت تأثير اين
دو عامل میباشند نه همه آنها .
|