نمایش پست تنها
  #27  
قدیمی 12-06-2010
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


داستان اندوهناک واژه خواجه ؛ چرا به مرد عقیم می گویند خواجه ؟


خواجه یعنی بزرگمرد و در گذشته به معنی مرد اخته یا عقیم نبوده است .معنی خواجه در فرهنگ لغت :
خواجه : کدخدا. رئیس خانه . || معظم . (برهان قاطع). سید. آقا. (یادداشت بخط مؤلف ). بزرگ :
در گذشته چه در ایران مانند دوره صفوی و چه در دوره خلفای بنی عباس بسیاری از غلامان یعنی پسرکان برده ی زیر 14 سال را که هنوز موی صورتشان در نیامده بود اخته می کردند تا در خدمت حرمسرای شاه باشند . بسیاری از این بردگان و بینوایان خردسال دور از خانواده و خویشان در اثر این کار پست غیر انسانی به گونه ای دردناک و با فریادی که گوش آسمان را کر می کرد در تنهایی و غریبی می مردند بی آنکه کسی برایشان اشکی بریزد و ارزشی قائل شود و امروزه نیز هیچ کس یاد از اینان نمی کند که چه بر سرشان گذشته است . آنان که زنده می ماندند ؛ غلام خواجه سرای می شدند . یعنی غلامی که می تواند آزادانه در حرمسرا میان زنان شاه در رفت و آمد باشد. زیرا اخته شده بود و خطری برای حرمسرای شاه نداشت . این غلامان بسیار گرانبها بودند .دردناک این است که خواهران ، مادران و خویشان همین پسرکان نیز برای ارضای غریزه ی حیوانی شاهانی مانند شاهان صفوی و نیز خلیفه های عباسی به گونه ای دیگر در حرمسرا شکنجه می دیدند .راستی چرا امروزه هیچ کس این وحشیگریها را نمی نگارد تا بدانیم بر نیاکانمان چه گذشته است و چرا این گونه شد ؟ آیا امروزه این گونه نیست و وضعیت آدمیان بهتر است یا بدتر ؟
باری ، کم کم کلمه « غلام خواجه سرای» به « خواجه » تبدیل شد و معنی « اخته » به خود گرفت و بعدها مرد عقیم را نیز به شوخی خواجه نامیدند . کم کم این شوخی از یاد رفت و گمان رفت که براستی خواجه یعنی عقیم .
نوشته ی زیر را که از لغتنامه دهخداست بخوانید تا در یابید که غلام خواجه سرا کیست.
غلام خواجه سرا؛ یا غلام سرایی ،یا غلام خانگی ،غلامان خواجه سرا، گروهی از غلامان زیبارو بودند که خصی ( اخته) شده بودند و پشت سر شاه میایستادند.
در کتاب سازمان اداری حکومت صفوی (ص107) آمده است : غلامان جوان دو نوع بودند: یکی غلامانخواجه سرا که خصی ( اخته ) شده بودند و دیگر غیر خواجگان (ساده ). شاردن در سفرنامه ٔ خود (ج5ص470و479) در توصیفمجالس رسمی میگوید: «در عقب (سلطان ) ده یا نه خواجه سرای خردسال ده تا چهارده سالهمی ایستادند. اینان از زیباترین و خوبروترین کودکان بودند و رختهای بسیار فاخرمیپوشیدند، وبه شکل نیم دایره در عقب شاه می ایستادند و به نظر چون تندیسهای مرمرجلوه میکردند زیرا هیچ حرکتی نداشتند و دست را بر سینه مینهادند و سر راست نگاهمیداشتند، و حتی مردمک چشم آنان حرکت نمی کرد.» این خدمتکاران به هنگامی که شاه برخوان می نشست بر زمین زانو می زدند. رجوع به غلام و بنده از نظر تاریخی شود.

- غلام ساده؛ غلامی که خصی ( اخته )نشده باشد. مقابل غلامخواجه سرا. در کتاب «سازمان اداری حکومت صفوی » آمده است : غلامان معمولی یا سادهاز جوانانی بودند که داوطلب خدمت سلطان شده یا خدمتکارانی که مخصوصاً جهت خدمت شاهتربیت یافته بودند. شاردن در سفرنامه ٔ خود (ج5ص308) میگوید: «قریب هزار تا هزار و دویست جوان نام افتخاری غلام شاه را داشتند. این خادمان یاپیشخدمتان خاص شاه برحسب استعداد خویش بعدها در بین ادارات مختلف توزیع می شدند، وبه تدریج به مشاغل مستقل و مهم میرسیدند. اصطلاح ترکی اواُغلی یا «خانزاد» که درزمان شاه عباس اول و جانشینانش بسیار به کار رفته بدون تردید اشاره است به این نوعغلامان که در دربار تربیت می یافتند».

- غلام سرایی ، یاغلام خانگی؛ غلامی که به اندرون و حرمخانه ٔ پادشاه یا امیر می توانست برود،ظاهراً همان غلام خواجه سراست که مقابل غلام ساده است .
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید