نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 10-06-2011
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض



مریض شدن مصلحتی


تسلی بخش بود که فعالیتهای من در جامعه و فرهنگ و تمدن من نیک و شرافتمندانه به حساب می آمد . من در راهی بودم که به عنوان یک اقتصاد دان موفق و مشهور شناخته بشوم .من یکی از طرح توسعه اقتصادی را که معتبرترین موسسات برنامه ریزی در جهان تایید کرده بودند پیاده میکردم .

در عین حال اغلب در نیمه شب میبایست خودم را با این تعهد تسلی میدادم که بلاخره یک روزی تمام این حقایق را فاش خواهم کرد . بعد از آن با خواند رمان خودم را به خواب میبردم .
تعداد زیاد آمریکایی ها که در هتل اینتر کانتی ننتال زندگی میکردند باعث تعجب من بود و برای من لذت بخش بود که به تماشای زنان زیبا و جوانی که آنجا بودند مشغول شوم ( معادل فارسی حیض!) آن زنان روسای شرکتهای نفتی و ساختمانی آمریکا بودند که روزهایشان را در کنار استخر و شبهایشان را در معدودی رستوران شیک در داخل و اطراف هتل میگذراندند .
بلاخره چارلی ما را به شهر کوهستانی bandung انتقال داد .

عکسهایی از بندانگ








در آنجا اب و هوا یک مقدار معتدل تر فقر کمی دورتر و اتلاف وقت کمتری بود . یک مهمان خانه دولتی تحت نظارت یک مدیر مجهز به یک آشپز یک باغبان و تعدادی خدمتکار را در اختیار ما گذاشته بودند . این مهمان خانه در دوران سلطنت هلندی ها ساخته شده بود و واقعاً نوعی بهشت بود . ایوان های بزرگ آن رودر روی چایکاری باز میشد که دامنه کوتاه بلند کوههای آتشفشان جاوه را پوشانده بود
علاوه بر مسکن یک ماشین جیپ تویوتا با یک راننده و یک مترجم برای هر یک از ما تهیه شده بود عضویت همه در تنها کلوب گلف شهر تامین شده بود . یک سری اتاقهای اداری هم در دفتر مرکزی شرکت برق دولتی در اختیار ما گذاشته شده بود .
در چند روز اول من جلسات زیادی را با چارلی و هاوارد داشتم ( میدونم یه مقدار کسل کننده هست الان شیفت میکنم ) هاوارد مردی بود 70 ساله بازنشسته از شرکت برق دولتی نیوهمشیر
در انجا وظیفه پیشبینی ظرفیت لازم برای تولید الکتریسیته بر عهده او بود . و در اینجا هم ظرفیت تولید الکتریسیته ای که ظرف 25 سال اینده در جزیره ی جاوه مصرف شود بر عهده او بود چون نیاز به الکتریسیته قدم به قدم به رشد کلی اقتصاد وابسته است پیشبینی های او به پیشبینی های من از اقتصاد وابسته بود .
بقیه تیم ما پروژه های بزرگ اقتصادی را بر مبنای پیشبینی ما بنا مینهادند .
چارلی مرا تهدید کرد که باید هر چه زودتر پیشبینی های خود را ارائه دهم تا هاوارد بر مبنای آن کار خود را با جزییاتی که من ارائه میدهم به پیش ببرد تا در روز شکرگزاری پیش
خانواده های خود در امریکا باشیم او به من گفت هیچ بازگشتی در کار نیست هر کاری که داریم و هر اطلاعاتی که لازم داریم باید در همین مقطع زمانی انجام شود تا با اطلاعات کافی از اینجا برویم و همه جوانب را در نظر گرفته باشیم.
هاوارد در ظاهر امر خیلی خوش برخورد رفیق و پدر منش به نظر میرسید ولی در واقع ادم خیلی عصبانی و تلخی بود و فکر میکرد زندگی سرش کلاه گذاشته است .
او نتوانسته بود در شرکت برق دولتی نیوهمشایر به اوج ترقی برسد . او چندین بار با عصبانیت تکرار میکرد : (( چون حاضر نبودم ادعای دروغین شرکت را تایید کنم بارها مرا از ارتقاء بهمقامات بالای شرکت محروم کرده بودند )) او را به قبول بازنشستگی مجبور کرده بودند و چون نمیتوانست خانه نشینی با همسرش را تحمل کند مقام مشاور را در شرکت ما پذیرفته بود .
چارلی به من هشدار داده بود که هاوارد آدم کینه ای هست یک دنده و پرمدعا است .
ولی الان که به عقب برمیگردم میبینم هاوارد یکی از داناترین معلمینی بوده که من داشته ام . هر چند در آن زمان حاضر نبودم او را در این مقام بپذیرم . او هرگز دوره ای مانند آنچه Claudine برای من فراهم دیده بود را ندیده بود . در هر حال هاوارد برای ما مساله ساز شده بود در اندونزی
در واقع هاوارد از اصل مساله خبردار بود و قصد نداشت یک سرباز فرمانبر باشد .
او میدانست که شرکت main میخواهد از او در راه گسترش نوعی امپراطوری که برای او قابل قبول نبود استفاده کند.



آقا خلاصش کنم هاوارد تسلیم نمیشه و گزارش مستقلی از پیش بینی های شخص اول کتابمون میکنه و یکدفعه همینجوری !!! اتفاقیها !!!!! مبتلا به عفونت شدیدی میشه و مریض میشه !
بقیه از زبان جان :
با عجله او را به بیمارستان رساندیم دکترها دارو های لازم را تجویز کردند ولی خیلی هم اصرار کردند که او را به آمریکا برگردانیم . هاوارد به همه اطمینان داد که کار پیشبینی ظرفیت تولید الکتریسیته را انجام داده و کل کار را در همان بوستون به پایان خواهد رساند .
آخرین حرف های او در خداحافظی با من تکرار هشدارهای قبلی او بود (( هیچ احتیاجی نیست که برای من عدد و رقم جور کنی . من معجزات رشد اقتصادی تو را باور نمیکنم . من در حقه بازی شما شریک نمیشوم ))
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه


ویرایش توسط bigbang : 10-06-2011 در ساعت 12:57 AM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید