نمایش پست تنها
  #14  
قدیمی 05-22-2011
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
من که میگم پدربزرگ که رفته بود روزنامه بخره ..
راضیه رفت دنبالش ..
ماشین به راضیه زد..
اومدن خونه ..
شکمش درد میکرد چون تصادف کرده بود
پدربزرگ رو به تخت بست رفت پیش دکتر ...
مرسی خیلی خوب داستان رو یک بار دوره کردی...کلی لذت بردم چون به خیلی از سوالات من هم جواب دادی
در مورد جمله بالات باید بگم که اگه اشتباه نکرده باشم خود راضیه اخر داستان میگه که همچین اتفاقی افتاده پس جزو ابهامات نمیشه
دوم باید بگم که در مورد اینکه ترمه پدر رو انتخاب میکنه یا مادر رو...
ترمه از همون اول هم مادر رو انتخاب کرده بوده اما پیشش نمیره چون امید داره اگه پیش پدر بمونه مادر بخاطرش بر میگرده...اما وقتی بت پدر پیشش شکسته میشه و دیگه قرار نیست مادر برگرده خونه چون که قراره واقعی از هم جدا بشن ...پیش مادر میره...
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Setare به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید