نمایش پست تنها
  #48  
قدیمی 05-27-2010
raha_10 آواتار ها
raha_10 raha_10 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jan 2010
محل سکونت: خوابگاه
نوشته ها: 736
سپاسها: : 53

36 سپاس در 22 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

تقدیم به مادر پهلو شکسته ام
«تا ابد در غم تو گریانم»
تا ابد در غم تو گریانم
به سوی قبر پنهان هر دم من دوانم
ای مادر پهلو شکسته ی من...
ای بهار کوتاه من...
چگونه و چسان...
به چه جراتی زمین تو را در خود پنهان کرد؟!!
...
می دانم!
می دانم مرا کفایتی نبود تا گدای کویت باشم
تا گرد خاک پایت گردم
چنان در گناهان غرقم
که شکوه والای تو را درکی نیست
غم های تو را برای من فهمی نیست
ای مادر پهلو شکسته ی من
ای مادرم
پس از تو دل تتنگ تنگ است
پس از تو بهار برایم بی رنگ است
و چه اندازه من گریانم...
و چه اندازه من گریانم...
مادر پهلو شکسته...
ای سنگ ها از غمت خسته
ای رود ها در غمت گریان
ای بهترین بانوی جهان
مادرم
پس از تو پدر چه اندوهگین است
قدم های سایه اش را ببین
این گام ها چه سنگین است
در خانمان ز خون دلت رنگین است
آه اگر پدرم باز ببیند...
آه...!اگر پدرم باز ببیند!
...
نگهش بر در بشکسته است!
نگهش سوخته است!
نگهش خونین است!
ز وقتی که رفته ای آتش دلش به سینه رسیده است
خورشید دلش دیگر ندمیده است
ز وقتی که رفته ای
اه سینه اش سوزان است
موج ها در غمش خروشان است
آه مادرم پدر غمگین است
مادرم همسایه را دعا می کنم
همه شب خدا خدا میکنم
مادرم سوی من نظری کن
به خرابه ی من هم سفری کن
مادرم من خجلت زده از پهلوی شکسته
من شرمسار از روی نیلی توام
چسان گویم...؟چسان گویم؟
وقتی زبان گناهکار من پاکی تو را نمی فهمد
می دانم هر شب دعایم می کنی
چاره ی غم های را از خدایم می کنی
می دانم در وقت گناه دلتنگ منی
می دانم در پی این دل سنگ منی
(مادرم امشب به کجا می رود...؟
مادرم امشب سوی خدا می رود...!)
آه مادرم...
دست هایم در غم تو نالان است
قلم از احساس دلم حیران است
مادرم این دل دیوانه نگه کن
تا ابد در غم تو گریان است
raha
__________________
همراه بسیار است اما همدمی نیست
مثل تمام غصه ها این هم غمی نیست
دلبسته ی اندوه دامن گیر خود باش
از عالم غم دلرباتر عالمی نیست


ویرایش توسط raha_10 : 05-27-2010 در ساعت 02:35 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید