نمایش پست تنها
  #2  
قدیمی 02-14-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض سانست بلوار sunset blvd 1950

سانست بلوار - سان ست بلوار sunset blvd



کارگردان: بیلی وایلدر – فیلمنامه: چارلز براکت – وایلدر – فیلمبردار: جان اف ساتیس – موسیقی: فرانتس واکسمن بازیگران: ویلیام هولدن – گلوریا سوانسون – اریک فن اشتروهایم – نانسی اولسون

- نورما دزموند، هنرپیشه ای بازمانده از دوران سینمای صامت است که اینک با اختلالات روانی در ویلایی که در حال ویرانی است و با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی می کند. او تصادفاً با نویسنده جوان اما موفقی آشنا می شود. نورما سعی می کند نویسنده را به کنترل خود درآورد، اما جوان نویسنده به او و عشقش جواب مثبت نمی دهد او در یک لحظه بحرانی جوان را به قتل می رساند...

کمدی سیاه افسانه ای هالیوود، تلخ، کنایه آمیز و مسحور کننده. اوج هوشیاری و درخشندگی به سبک هالیوود که مشکل بتوان خبرگی بیشتر از این را در هنر و یا کشوری دیگر یافت – پایان تراژیک امروزه در سینما فراوان است، اما یافتن نمونه ای از آن که تا به این حد شایسته، قابل توجه و مناسب امری استثنایی است. علاوه بر اینها سانست بولوار که بدون شک جاه طلبانه ترین فیلم ساخته شده در مورد هالیوود است، در نوع خود بهترین است. کمتر احتمال دارد که کسی بهتر از «براکت و وایلدر» هالیوود را بشناسد. اکثر تصاویر آنها باشکوه، زنده و گیراست. فیلم از آن دسته آثار نادری است که آنچنان سرشار از دقت، هوشیاری، تسلط، لذت انتخاب و قضاوت قابل بحث و غیرقابل بحث اند که می توان ساعت های متمادی در موردشان بحث و گفتگو کرد. صحنه به صحنه و دیالوگ به دیالوگ پرسوناژهای زمان حال و جهان شان با چنان استادی و دقتی توصیف شده اند که به بهترین نحو طبیعی به نظر می رسند. این دقت شامل پرسوناژهای گذشته و جهان منزوی شان نیز می شود.

به آدم های از دست رفته، شکوه، جسارت و حالتی از بهت و ترس بخشیده می شود. آدم های معاصر در مقایسه حقیر، زرنگ و ملاحظه کار هستند و قادر نیستند هیچ گونه ابهتی داشته باشند. وقتی جوگیلیس، نورما را می شناسد، می گوید: تو نورما دزموندی. تو تو فیلم ها بودی، تو خیلی بزرگ بودی، نورما جسورانه با یکی از مشهورترین جملات تاریخ سینما پاسخش را می دهد: من بزرگ هستم. این فیلم ها هستند که کوچک شده اند. بسیاری از جزئیات فیلم از اثر بخشی و هوشیاری چشم گیری برخوردارند، خانم سوانسون در حالی که چهره جوان خود در یک فیلم قدیمی را نگاه می کند، ناگهان در مقابل پرتو پروژکتور قد راست کرده و فریاد می زند: امروز دیگر چنین چهره هایی درست نمی کنند. جزئیات گوتیک هستند – اتومبیلی با صندلی های پوست پلنگی – تدفین رسمی یک شامپانزه – نقاب هایی مرگ وار ولی القاگر خلوص و شرافت یک هنر، و یا استخر نورانی با تأثیری اینچنین زیبا و حساب شده برای فاجعه پایانی. پس از ارتکاب جنایت در حالی که دوربین های خبری و گزارشگرها منتظرند، نورما با اجرای نسخه گروتسک از رقص سالومه برای دوربینی که گمان می کند دوربین «دومیل» است از پلکان خانه اش پایین می آید. هنرمند تسلیم نشده است، بلکه وارد ناکجاآبادی شده که تماسی با واقعیت ندارد، وایلدر به تلخی سقوط او را نمی نگرد و آرام، با وقار و عبوس آن را حرمت می گذارد. در سانست بولوار، وایلدر آرزویی تراژیک و نوستالژیک برای گذشته باشکوه هالیوود را مطرح می کند که ستارگان فیلم های صامت هرگز بدان نرسیده اند. منبع
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست




ویرایش توسط دانه کولانه : 02-14-2009 در ساعت 05:32 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید