نمایش پست تنها
  #33  
قدیمی 10-27-2008
ALIMAGIC آواتار ها
ALIMAGIC ALIMAGIC آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Oct 2008
نوشته ها: 41
سپاسها: : 0
در ماه گذشته یکبار از ایشان سپاسگزاری شده
Cool بدون شرح

تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری


همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری


تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی


غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری


شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -


هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری


بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند


مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری


همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید


ببین چه مرهم شیرینیست برای سختی و دشواری!!


کمی پرنده اگر باشی در آسمان دلم هستی


رفیق ماهی و مهتابی؛عزیز سرو وسپیداری...


چقدر منتظرت بودم !ببینمت کمی آسوده...


دوباره آمده ای اما؛ همان همیشه عزاداری!


به نقل از وبلاگ :http://www.divarha.persianblog.ir


آن دم که با تو ام

ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من

آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من

آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من

بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!

با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من

ویرایش توسط ALIMAGIC : 10-27-2008 در ساعت 12:44 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید