* مريد پيرمغانم: زمنمرنج ای شيخ
چراكه وعدهتوكردی و اوبهجاآورد !
* منو انكار شراب؟ ـ اين چهحكايتباشد!
غالبا اينقدرم عقلوكفايت باشد!
منكه شبها ره تقوازدهام بادفوچنگ
اينزمان سربهرهآرم؟ ـ چهحكايتباشد؟
بنده پير مغانم كهزجهلامبرهاند
پيرما هرچهكند عين ولايت باشد!
* بهوشباش، كههنگام باد استغنا
هزارخرمن طاعت بهنيمجو ننهند!
* باشد ، ای دل ، كهدر ميكدهها بگشايند
گرهازكار فروبسته ما بگشايند.
اگرازبهر دل زاهد خودبين بستند
دل قویدار! كه ازبهرخدا بگشايند
بهصفای دل رندان! كهصبوحی زدهگان
بس در بسته بهمفتاح دعا بگشايند.
* يادباد آنكه خراباتنشينبودمو مست
وانچه درمسجدمامروزكماست آنجابود!
* سر خدا ـ كهعارف سالك نبردراه ـ
درحيرتمكه بادهفروش ازكجاشنيد!
ساقی بياكه عشق ندامیكندبلند
كه به آنكسكهگفتقصه ما همزماشنيد