11-18-2009
|
|
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
دختری که دائم جیغ میکشید «وای، هیولا!»
دختری که دائم جیغ میکشید «وای، هیولا!»
کتاب - مجموعه ترس و لرز واقعاً پشت خواننده را میلرزاند. در هر یک از داستانهای این مجموعه، با چند دختر و پسر آشنا میشوید و پا به پای آنها. ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید.
نوشتن از هیولا وترس از آن یکی از جذابیت های دوران نوجوانی آدمیان است. دراین حوزه کتاب های بسیاری نوشته شده است. مجموعه حاضر که ترس و لرز نام دارد و در آن با وقایع ترسناک زیادی روبور می شویم.
مجموعه ترس و لرز واقعاً پشت خواننده را میلرزاند. در هر یک از داستانهای این مجموعه، با چند دختر و پسر آشنا میشوید و پا به پای آنها. ماجراهای ترسناکی را پشت سر میگذارید.
این مجموعه نوشته آر. ال. استاین نویسنده نوجوانان است که از ادبیات وحشت نوشته و شهره نوصالحی مترجم ادبیات این حوزه آن را ترجمه کرده است.
لوسی بهقدری از هیولا قصه ساخته است و برای دوستان و خانوادهاش تعریف کرده که دیگر حوصله همه آنها را سر برده است اما یک روز لوسی یک هیولای واقعی و زنده را میبیند: آقای کتابدار!
حیف که لوسی با داستانهایش همهچیز را خراب کرده و دیگر کسی حرفهای او را باور نمیکند. اما هیولا او را میشناسد...
این کتاب درقطع پالتویی و در180 صفحه وبا قیمت 3500 تومان از سوی نشر پیدایش منتشر شده است
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|