نمایش پست تنها
  #1  
قدیمی 11-07-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض حکمت و فلسفه در ایران باستان


حکمت و فلسفه در ایران باستان



تا پیش از اینکه پرده‌های ضخیم گذشت زمان از روی آثار و فرهنگهای کهن جلگه بین‌النهرین و دره ‌های نیل و سند و فلات ایران برداشته شود ، اکثرا بر آن بودند که اندیشه‌های فلسفی ، از حکما و فلاسفه یونان سرچشمه گرفته است و این آنان بودند که فلسفه و حکمت را در جهان بنیان گذاشتند .

ولی بدست آمدن اسناد و مدارکی کم و بیش مربوط باین رشته در کشورهای شرق باستانی معلوم داشت که این ملل هر کدام به نوبه خود متناسب با پیشرفتهایی که در راه دانش و کمال نموده بودند فلسفه خاصی هم داشته‌اند و در علوم معقول نیز کار میکرده‌اند که همان اطلاعات بر اثر آمد و رفت یونانیها به نواحی آسیای صغیر و غربی مورد استفاده آنها ویون‌هایی که در این کرانه‌ها و نواحی ، پراکنده و متوطن بوده‌اند ، گردیده و پایه و اساس فلسفه یونان را تشکیل داده است و از آن پس یونان فلسفه را به صورت یک دانش منظم تحت اصول و قواعدی در آورد .
تالس اهل میلت و فیثاغورث و دمکرتیوس با آگاهی از فلسفه و اندیشه‌های پژوهندگان شرق باستان ، مکاتیب فلسفی خود را پایه گذاردند .

((فلسفه)) واژه عربی و از فیلوزفیا یونانی ‍Philosophia گرفته شده است . ((فیلو)) یعنی ((دوستدار و طالب)) و ((زئوفی یا سوفی)) یعنی دانش و حکمت رویهم رفته ((دوستدار دانش)) و ((خواهان حکمت )) معنی میدهد .
ولی معنای مجازی و اصطلاحی آن عبارت از پژوهش و بررسی در روشهاییکه بر اندیشه و کردار بشری حکمفرماست ، می‌باشد و شامل یک سلسله نظرات و قواعد فکری است که درباره حقیقت عالم وجود و چگونگی و شناخت جهان و مسائل مربوط الهیات و علم تکوین عالم و مباحث کیهانی و زمینی و انسانی و مطالب دیگری در همین زمینه‌ها بحث مینماید .

اقوام سومر و مصر و بابل و ایران و چین و هند و یهود هر کدام به نوبه خود قرنها پیش از تمدن یونان اندیشه‌های جالب و ریشه‌داری در باب الوهیت و عالم وجود و پیدایش جهان و انسان و خیر و شر مطلق و افکار دیگری از این قبیل داشته‌اند .

مثلا فلاسفه والهیون سومری در پنجهز ارسال پیش از این ، برای اثبات وجود خدایان اندیشه‌هایی مبتنی بر منطق داشته‌اند و معتقد بودند همانطور که در نظم و اداره امور آنچه که در دور و بر و دیدگاهشان قرار گرفته ، به دست بشر میباشد ، جهان هستی هم که سازمان آن بمراتب پیچیده تر و شگرفتر است . بدست موجودات نیرومندتر و برتر و شایسته تر از بشر معمولی است که در عین حال همیشگی و جاودانی هم هستند زیرا اگر جاودانی نبودند ، پس از مرگ و نیستی آنها ، جهان هستی دستخوش بی نظمی و آشفتگی و آشوب میشد و بآخر میرسید . این وجودهای نادیدنی و جاودانی برتر از انسان را دینگیر Dingir یا خدا مینامیدند .

دانش و فلسفه و هنر ایران کهن ، بمراتب برتر از مدارک اسنادی که امروز در دست است بوده ، و آنچه پویندگان و پژوهندگان این را گردآوری نموده‌اند ، تکه‌هایی از شکست و بستهاست که آشفتگیها و ناهمواریهای روزگار بدان وارد ساخته و هر تکه‌اش را به جایی پراکنده است .

این دانش و هنر گاهی در اثر گسترش دامنه شاهنشاهی ، در فرهنگها و تمدنهای دیگر اثر گذاشته و زمانی هم بواسطه برخورد با سایر ملل متمدن باستانی از تمدنهای آنها متأثر گردیده است . یونان و روم و تازی و ترک هم شیفته و فریفته و دست نشانده همین نفوذ معنوی و فرهنگی شدند ، هر چند به ظاهر روزگارانی پیروزمند گردیدند .

در دوران درخشان شاهنشاهی هخامنشی ، بهم پیوستگی فرهنگی خاور و باختر عملا تحقق پذیرفت و ایران یگانه عامل نگاهبان و گسترش دهنده و پرورانده دانشها و فرهنگهای
اقوام باستانی تابعه خود شد و از آن پس در هر دوره‌أی بر حسب موقعیت جغرافیاییش وسیله بهم پیوستگی مدنیتهای گوناگون مردمان شرق و غرب ، از دره سند تا وراء نیل و ماوراءالنهر تا دانوب ، چون مدنیتهای ریشه دار بین ‌النهرین و مصر و ایلام و فنیقی و هند و ارمنستان و خوارزم و غیره گردید . همین امر سبب شد که با اندیشه‌های رسا و فیلسوفانه در برابر مسائل عمیق و معنوی زندگی بررسی نمایند و عناصر فرهنگی مختلف را در یک فرهنگ جامع و رساتری عرضه بدارند .

همین فرهنگ و دانش در کشورهای دیگر جهان ، به ویژه همسایگان ، چه در دوران هخامنشیها و ساسانیها و چه پس از پیدایش اسلام ، در دولت بزرگ اسلامی که پس از زوال این شاهنشاهی پهناور و امپراطوری بزرگ رم شرقی ، جانشین آنها گردید ، تأثیر شگرف و ریشه‌داری نمود و از خود در تمام مظاهرش اثر گذاشت .
در قسمت فلسفه و حکمت که خود یکی از بخشهای جالب و با ارزش این فرهنگ است در ایران زمین ، خیلی پیش از آنکه یونانیان با این دانش آشنا شوند ، رایج بوده است و این موضوع در نوشته‌های افلاطون و ارسطو ضمن مقدمه‌های خود بر کتاب فلسفه منعکس است و اشاره نموده‌اند که مغان ایرانی ، قرنها پیش از ما یونانیها فلسفه را درس میداده‌اند و حتی ارسطو فلسفه را در ایران قدیمتر از مصر دانسته است . مغان ایرانی بر اسرار علم طبیعی و حکمت و ریاضی آگاه بوده‌اند .

واژه ماد و ماژ و مغ و مگوش که معرب آن مجوس است به دانش ور و خارق‌العاده معنی شده و در جمع زبانهای اروپائی لفظ ماژیک که از ریشه مغی آمده بکارهای شگفت انگیز و حیرت آور معنی میشود . ماژسته Majesty عنوان برترین مقام و به معنی اعلیحضرت از همین کلمه نوشته شده نام کتاب بطلمیوس مجسطی Al majesty یعنی ((برتر از همه کتابها )) بهمین مناسبت می‌باشد ...


..
__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید