نمایش پست تنها
  #94  
قدیمی 11-04-2009
Omid7 آواتار ها
Omid7 Omid7 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2009
محل سکونت: نصف جهان
نوشته ها: 9,286
سپاسها: : 14

95 سپاس در 74 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

مرگ خانواده ام از کتاب گورکن:

اشک ها و خون هایی که در وطن تو سرازیر شده است قطره هایی از رود بزرگ جهانی است که شبانه روز در حال جریان است.
آری ! اما فاجعه ای که در وطنم روی داده است یک فاجعه ی خاموش و لال است.
حادثه ای است که توسط مار و اژدها صورت گرفته و واقعه ای اندوهناک و بدون جار و جنجال است.
اگر قوم من جان خود را در مبارزه با فرمانروایان سرکش از دست میدادند میگفتیم که مرگ در راه آزادی بهتر از زندگی ذلت بار است.
آن که ابدیت را در آغوش بگیرد در حالی که شمشیر در دست دارد مانند حق جاوید خواهد ماند.
اگر ملت ما در جنگ جهانی به کلی از میان میرفتند می گفتیم که توفان شاخه های تر و خشک را با هم میشکنند و مرگ زیر این شاخه ها بهتر از مرگ در آغوش سالخوردگی است.
اگر سرزمینم بر اثر زلزله به کلی ویران میشد و خانواده و دوستانم را زیر خاک مدفون می کرد میگفتیم که آنان گرفتار سرنوشتی شدند که بر اثر نیرویی غیبی و بالاتر از نیروی بشر به حرکت در می آید.
اما چه میتوان کرد؟ زیرا خانواده من در در عصیان و جنگ یا بر اثر زلزله از بین نرفتند ، آنان مصلوب شدند و دستهایشان را به سوی شرق و غرب گشودند و به آسمان تاریک چشم دوختند.
مردند و چیزی نگفتند زیرا گوش بشر صدایشان را نمی شنید....
__________________
مدت ها بود سه چیز را ترک کرده بودم
شعر را... ماه را.... و تو را ...
امروز که به اجبار قلبم را ورق زدم
هنوز اولین سطر را نخوانده
تو را به خاطر آوردم و شب هاي مهتاب را...
ولی نه...!! باید ترک کنم
هم تو را....هم شعر را .... و هم‌‌‌٬ همه ی شب هایی را که به ماه نگاه می کردم...

======================================

مسابقه پیش بینی نتایج لیگ برتر ( اگه دوست داشتی یه سر بزن دوست من )

ویرایش توسط Omid7 : 11-04-2009 در ساعت 04:05 PM
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید