شعر پیامبرانه
مردی که ادعای شعروشاعری می کرد شعرش را پیش ادیبی برد واز او نظر خواست ادیب گفت من کمتر در مورد پیامبران نظر می دهم شاعر گفت اما من پیغمبر نیستم ادیب گفت تو پیامبر هستی وخودت نمی دانی شاعر گفت به چه دلیل این حرف را می گویی.ادیب گفت به خاطر اینکه خداوند در مورپیامبرش گفته ما به پیامبر خویش شعر وشاعری نیاموختیم وشعر گفتن شایسته او نیست گویا تو نیز از پیامبرانی واز شعر وشاعری بهره ای نبرده ای
|