اما این با همآیی موج و ساحل وقتی كه در غزلهای بعد تكرار میشود از توان تصویر میكاهد و تصاویر را بیرمق جلوه میدهد:
موج راز سربهمهری را به دنیا گفت و رفت
با صدفهایی كه بین ساحل و دریا گذاشت
من شور و شر موج و تو سرسختی ساحل
روزی كه به سوی تو دویدم تو چه كردی؟
كشش ساحل اگر هست چرا كوشش موج؟
جذبة دیدن تو میكشد از هر طرفم
یا در مثال دیگر میتوان به نشستن غبار روی سنگ قبر اشاره كرد:
حتی ننشستهست غباری به مزارم
ای كشتی جان! حوصله كن میرسد آن روز
فراموشی حریری از غبار افكنده بر سنگی
از این پس مینوازد عطر تنهایی مشامم را
سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم مكن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگینتر است
شاعر از موتیف فروافتادن فواره در این دفتر 4بار استفاده كرده است كه نشان از علاقه شدید وی به این تصویر دارد. موتیفهای سجده، ماه، بوسیدن، دریا و آینه بهترتیب پنج، شش، نه، هفده و بیست بار استفاده شده است. بهنظر میرسد بیتوجهی فاضل به استعمال مكرر چند تصویر محدود باعث گشودهشدن باب نقد و اشكالات بسیار بر شعرش شده است. كاش شاعر در استفاده از این تصاویر وسواس بیشتری بهخرج میداد و با گزینشهای دقیقتر خود مضمونآفرینیهای بدیعش را زیر سایه تصاویر تكراری مدفون نمیكرد.
در سالهای اخیر و در غزل امروز، شعر پیوند مستحكمی با زندگی مردم عصر خود یافته است. این ویژگی را میتوان در ورود برخی عناصر دنیای متمدن به غزل فارسی جستوجو كرد.
در دفتر «آنها» از مجموع 51غزل حتی یك شعر نیز به فضاهای شهری مربوط نمیشود. در این مجموعه بسامد واژگانی همچون رود، ساحل و كوه بسیار بالاست؛ در حالی كه اثری از واژگان دنیای متمدن دیده نمیشود. واژه خیابان كه شاید تنها واژه مدرن این مجموعه باشد فقط 2 بار بهكار گرفته شده است؛ در حالی كه كلمات كوه، موج، رود و دریا هركدام بهترتیب هشت، نه، ده و هفده بار تكرار شده است. این تفاوت را جدای از واژگان در سطح نحو و ساختار جملات هم میتوان مشاهده كرد. زبان فاضل در این مجموعه، زبانی باستانی و آركائیك نیست اما با قطعیت هم نمیتوان آن را زبانی امروزی دانست. بیتوجهی شاعر در استفاده از شكل شكسته برخی حروف همچون مرا، ز و دگر و علاقهاش به پیشوند منفیساز «م» به جای «ن» نشان از همین افتراق زبان شعر فاضل با زبان معیار دارد.
دگر برای كسی درد دل نخواهم كرد
دگر ز دست خودم درد سر نخواهم دید
عجب كه كوه ز ماتم سپید شد مویش
عجب كه كوه شده چون نسیم سرگردان
دیگر سراغ خاطرههای مرا مگیر
خاكستر گداخته را زیرورو مكن
میتوان گفت زبان شعر فاضل بیش از آنكه در نسبت با غزل امروز باشد همصدا با شاعرانی همچون رهی معیری یا شهریار است. البته شاعر خود نیز به این امر واقف است و با ظرافت به آن اشاره كرده است:
...