قلعه ها و کاخ ها
قلعه بلده
قلعه بلده مازندران كه در تاريخ بيش از ديگر قلعه ها صاحب شهرت است تا اوايل دوره صفوي داير و مسكون و مركز يكي از مهم ترين قدرت هاي محلي آن روز ايران بود. اين قلعه بزرگ كه رياست آن با <ملك كيومرث بادوسپاني> و اولاد او <شاهان بني كاووس> بود، دربالاي كوهي مشرف بر بخش بلده نور واقع شده و عظمت آن از فضاهاي باقي مانده به خوبي مشهود است. <قلعه بلده> تا عصر سلاطين صفوي داير و آباد بود، ولي پس از انقراض سلسله بادوسپاني به دست صفويان و تسلط اين خاندان بر منطقه رستمداد (نور وكجور فعلي) مانند سايرقلاع طبرستان خراب و ويران شد. بقاياي اين قلعه هنوز پابرجاست و عظمت آن را نشان مي دهد. اين قلعه در فراز كوهي و در چنان موقعيتي قرار دارد كه اگر مرمت شود، به جاذبه اي بي نظير تبديل خواهد شد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری |