نمایش پست تنها
  #6  
قدیمی 06-23-2009
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,700
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض



3) دین

در زمانهای قدیم ، دین بربرها ظاهراً به کیشهای محلی متعددی تقسیم می شده که با شعبات قبیله مطابقت داشته است . پیروان این کیش ، که دربارة آن اطلاعات ناچیز و ناقصی داریم ، پدیده هایی طبیعی مانند غارها، صخره ها، چشمه ها،رودخانه ها و کوهها، و نیز اجرام سماوی یا لااقل خورشید و ماه و بعضی ستارگان را می پرستیده اند. احترام بربرهابه این پدیده ها، هنوز در بعضی از افسانه ها و باورها و مناسک و مراسم دینی آنان باقی است . هرچند بربرهابه اسلام گرویده اند و به جامعة اسلامی تعلّق خاطر عمیقی احساس می کنند، هنوز مجموعه ای از مراسم آیین پیشین خود را حفظ کرده اندکه برخی از آنها کمابیش با اسلام سازگار شده و برخی دیگر در تضاد مستقیم با احکام اسلامی است . چنین مراسمی بویژه در آداب و جشنهای کشاورزی (مانند مراسم دعای باران و آداب خرمن کردن و افروختن آتشهای بزرگ ، عَنْصْره * ) و در مفهوم بَرَکت * و آیین پرستش اولیا و غیره آشکار است .

منکر نمی توان شد که از دوران کارتاژ، بربرها تعدادی ایزد بیگانه را اقتباس ، و در واقع با ایزدان قومی تلفیق کرده اند (رجوع کنید به باسه ، 1921). عده ای از بربرها نیز به دین یهود درآمده اند. اگر دین یهود ] درمیان آنان [ حتی اهمیتی را که برخی بدان نسبت می دهند پیدا نکرد، این اندازه مسلّم است که در سراسر افریقای شمالی رواج یافت . در واقع ، به استثنای فرزندان یهودیانی که در قرن نهم /پانزدهم از اسپانیا بیرون رانده شدند، اکثریت یهودیان بومی از نسل کسانی هستند که پیش از ظهور اسلام به دین یهود درآمده اند (رجوع کنید به اسلوشتس ، 1909؛ سیمون ، 1946؛ ووآنو ، 1948؛ فلامان ، 1950، ص 363 به بعد؛ همو، 1952؛ همو، 1957).

دین یهود راه را برای مسیحیت هموار کرد. دین مسیحی ، به رغم مبارزة سخت قهری خود با شرک پرستی و درگیریهای داخلی که پس از اندک زمانی دچار آن شد، پیشرفت کرد. در این باره کافی است اشاره کنیم که مسیحیت به بربرها فرصت داد تا با یکدیگر برضد فرمانروایی روم متّحد شوند و بدعتهایی (مانند آریانیسم و دوناتیسم و غیره ) را که مخالف اصول کلیسای روم بود مشتاقانه بپذیرند (رجوع کنید به مناژ ، 1902؛ همو، 1915؛ آلبرتینی ، ص 55 به بعد؛ لکلرک ، 1904؛ مونسو ، 1900ـ1923).

همین امر در زمان پیروزی مسلمانان نیز رخ داد؛ فقط نام دشمنان آنها تغییر یافت . از جزئیات چگونگی اسلام آوردن بربرها بیخبریم ، اما بنابر روایات موجود بربرها دوازده بار از اسلام برگشتند و سرانجام اسلام در قرن ششم /دوازدهم پیروز شد. در این تاریخ ، آخرین مسیحیان بومی از میان رفتند، ولی اجتماعات یهودی تا روزگار ما باقی مانده اند. در آغاز پیروزی اسلام ، بربرهای نومسلمان به مذهب اهل سنّت ، یگانه مذهبی که می شناختند، گرویدند، اما چندی نگذشت که روحیة استقلال طلب خود را با پیوستن به خوارج ، که تساوی خواهانه ترین عقاید را ارائه می کردند، نشان دادند (رجوع کنید به اباضیّه * ، خوارج * ، و آثار لویکی ؛ نیز رجوع کنید به شیخ بکری ، ص 55 ـ 108). از این حیث حمایت دسته ای از ایشان از شیعیان نیز نشانه روشنی است . این حمایت ، از ادریسیهای فاس بود و حتی از شیعیانی بود که نگرش ایرانی در آنان نفوذ یافته بود. بدین سان فاطمیان به موازات خوارج (مانند صُفریه و اباضیه ) پدیدار گشتند و قبیلة کُتامَه حامیان عمدة مَهدی عبیدالله شدند. این تمایل به مواضع افراطی ، باردیگر با پیروزی مذهب اهل سنّت به وسیلة قبیلة لَمتونه (مرابطون ) صحرا، که در قرن پنجم به دین اسلام درآمده بودند، بروز کرد و در زمانی که قبیلة مصمودَة * جبال اطلس حکومت موحدون را بنیاد نهاد، استحکام بیشتری یافت . مصموده مخالفان بازماندة مسیحی یا شیعه را، به استثنای چند گروه از خوارج که در پناه کوهستان و بیابان یا دریا بودند، از میان بردند. این گرایش بار دیگر با تشکیل دولتهای کوچک مرابطی ، که از قرن پنجم به این سو در مراکش پدید آمد، ظاهر شد (رجوع کنید به مونتانی ، ص 22 به بعد).

در میان واکنشهایی که برضد اسلام رسمی پدید آمد باید از دو جنبش دیگر در جهت ایجاد دینی تازه در مراکش یاد کرد: در ریف ، جنبش حامیم * مُفْتَری در قرن چهارم ، و جنبش صالح * بن طَریف در ساحل اقیانوس اطلس .

در دورة اسلامی ، بربرها ـ که یکی از آبای کلیسا، قدیس آوگوستینوس (متولد در سوق احرس )، از میانشان برخاسته است ـ فقط حکیمانی پروردند که در بحث و جدل مهارت داشتند، ولی متفکران بزرگی نبودند. در ] قلمرو بربرها [ هر جا که اسلامِ اهل سنّت پیروز گشت از فقه مالکی پیروی شد. این مذهب هنوز هم در ممالک بربرنشین غلبه دارد، گو اینکه بعضی از جماعات خوارج (اباضی ) نیز در جبال نَفوسه و جِربه و تونس جنوبی و مْزاب یافت می شود.

منابع : درباره دین قدیم بربرها و بقاء آن ، منابع متعددی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:

E. Albertini, L'Afrique romaine ; H. Basset, Le culte des grottes au Maroc , Algiers 1920; idem, "Influences puniques chez les Berbةres", RAfr ., (1921); R. Basset, Recherches sur la religion des Berbةres , Paris 1910 (extract from the RHR ); A. Bel, "Quelques rites pour la pluie", in x â v e Congrةs Orient ., Algiers 1905; idem, in Mإl. Gaudefroy-Demombynes , Cairo 1935; L. Brunot,"Cultes naturistes ب Sefrou", in Arch. Berb ., 1918/2; E. Destaing, Fءtes et coutumes saisonniةres chez les Ben ¦ â -Snous", RAfr ., (1906); E. Douttإ, En Tribu , Paris 1914; idem, Magie et religion dans l'Afr. du N ., Algiers 1909; P. Flamand, "Les Communautإs israإlites du Sud marocain" thesis, Sorbonne 1957. idem, Un Mellah en pays berbةre: Demnate , Paris 1952; idem, "Population israإlite du Sud marocain", Hesp .,(1950); Dr. Foley, Moeurs et mإdecine des Touareg de l'Ahaggar , Algiers 1930; L. Joleaud, "Gravures rupestres et rites de l'eau", in J. Soc. Africanistes , 1933-1934; E. Laoust, Mots et choses berbةres, Paris 1920; idem, Noms et cإrإmonies des feux de joie, Hesp ., (1921); Dom Leclercq, L'Afrique chrإtienne , Paris 1904; G.Marcy, "grigine et signification des tatouages des tribus berbةres", RHR (1930), P. S. Mesnage, Le christianisme en Afrique , Algiers 1915; idem, ـtude sur l'influence du christianisme sur les Berbةres , Paris 1902; Monceaux, Histoire littإraire de l'Afrique chrإtienne. Paris 1900-1923; Montet, Destaing, Le Culte des saints en Af. du N ., Paris; Mouliإras, Le Maroc inconnu , Paris 1895-1899; F. Nicolas, "Les industries de protection chez les Twareg de l'Azawagh", in Hesp ., 1938; Probst- Biraben, "Les Rites d'obtention de la pluie", J.Soc. Africanistes 1932-1933; Rahmani, Le mois de mai chez les Kabyles , Algiers 1935-1939; idem, Notes eth. , Constantine 1933; J. Servier, "Jeux rituels et rites agraires des Berbةres d'Algإrie", thesis, Sorbonne 1955; M.A. Simon, "Le Judaفsme berbةre dans l'Afrique ancienne", in Rev. Hist. et Philos. Fac. thإol. protestante de Strasbourg , 1946; Slouschz, Hebraeo-Phإniciens et Judإo-Berbةres, Paris 1909; L. Voinot, Pةlerinages judإo-musulmans du Maroc , Paris 1948; E.Westermarck, Ceremonies and beliefs connected with agriculture, Helsingfors 1913; idem, Marriage ceremonies in Morocco , London 1914 (French trans. F. Arin, Paris 1921); idem, "Midsummer customs in Morocco", in Folk-lore , 1905; idem, The Moorish conception of Holiness (Baraka) , Helsingfors 1916; idem Ritual and belief in Morocco, London 1926 (partial trans. R. Godet, Survivances paفennes dans la civilisation mahomإtane, Paris 1935);







دربارة دین اسلام در ممالک بربرنشین :

Chikh Bإkri, "Le Kharijisme berbةre AIEO Alger (1957); A. Bel, La religion musulmane en Berbإrie , â (only published), Paris 1938; G.H. Bousquet, L'Islam maghrإbin , Algiers 1942; H. Douttإ, L'Islam algإrien , Algiers 1900; T. Lewicki, Etudes iba ¦ d ¤ ites nord-africaines, Warsaw 1955; idem, "La rإpartition gإographique des groupements iba ¦ d ¤ ites dans L'Afrique du Nord au moyen ہge", in Rocznik Orientalistyczny , 1957; R. Montagne, La vie sociale et la vie politique des Berbةres , Paris 1931; Ã also J.D. Pearson, Index Islamicus, 1906-1955 , Cambridge 1958, nos. 12517-12840 and 12841-13568, Passim.
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید